-
سه شنبه, ۱۱ شهریور ۱۳۹۹، ۱۱:۰۶ ب.ظ
-
۵۱۴
برخلاف این تصور که سازمان شیعه که در دوران امام باقر(ع) و امام صادق(ع) قوت گرفت، زمان پایه گذاری این سازمان قدرتمند مربوط به دوران امام سجاد(ع) است.
برخلاف این تصور که سازمان شیعه که در دوران امام باقر(ع) و امام صادق(ع) قوت گرفت، زمان پایه گذاری این سازمان قدرتمند مربوط به دوران امام سجاد(ع) است.
در روز عاشورا همه کسانی که به میدان کربلا آمدهاند، همگی از رفتار و برنامه امام حسین(علیهالسلام) شکل گرفتند.
هرچه دستگاه بنی امیه در بیست سال بر ضد علی بن ابی طالب(علیهالسلام) و اهلبیت گفته بود، ولی با شب و روز عاشورا همه باطل شد.
دستگاه خلافت بنیامیه و عقبههای آنان و وابستگان به سازمان یهود آنقدر در باب عطش عثمان تبلیغ کرده بودند که در اینجا خود عبیدالله هم بازی خورد و فرمان داد که آب را بر امام(علیهالسلام) ببندند.
سیدالشهدا(علیهالسلام) به خوبی با وضعیت روانی مردم کوفه آشنا بودند و میدانستند که هیچ نیرویی برای گرفتن حکومت مهیا نیست، قطعاً به چنین قصدی(حکومت) هم به کوفه نرفتند.
هدف بلند دیگری که سید الشهدا(علیهالسلام) در حرکت و قیام آن را دنبال میکردند، شکستن این سد مظلومیت خودساخته عثمان بود تا مردم را متوجه نمایند که ظالم کیست و مظلوم کدام است؟ کسانی که آب را بر عثمان بسته بودند.
اگر آمار کوفیان شرکت کننده در کربلا صحیح باشد و ۳۰ هزار نفر برای مقابله با سیدالشهدا(علیهالسلام) آماده باشند، معلوم میشود که بسیاری از مردم کوفه برای جنگ نهایی نیامدهاند.
حرکت امام حسین(علیهالسلام) به گونهای آغاز شد که هیچ امری بر کسی مخفی نماند و همه مردم متوجه حرکت سیدالشهدا(علیهالسلام) بودند، زیرا باید این حرکت کاملاً فریادگرانه و علنی باشد و هیچ نقطه مخفی در آن وجود نداشته باشد(تبلیغ گونه باشد).
ابوسفیان ارتباط تنگاتنگی با یهود داشت و در بسیاری از اقدامات خود علیه رسول الله(ص)، از کمک و همفکری یهود بهره میبرد.
حتی یکی از ابزارها آزردن پیامبر(ص) و فاطمه زهرا(س) نکوهش خدیجه(س) بود که نشان میدهد دستی در کار بوده تا حضرت خدیجه(س) را تحقیر کند. بنابراین این نقل که ایشان دو بار ازدواج کرده بود از جعلیات است.
در مورد این گروه از مردم کوفه که مردم کوچه و بازار هم هستند و «قشر خاکستری جامعه» نامیده میشوند، باید توجه داشت که معمولاً انسانهای فهیم و با بصیرتی نبودند و همواره با قدرت تصمیم میگرفتند و بر مدار قدرت میچرخیدند.
اسید در زمان عمر، در ماجرای جابیه و فتح بیتالمقدس شرکت داشت. سال مرگ او را ۲۰ یا ۲۱ قمری دانستهاند. عمر بر او نماز خواند و وی را در بقیع دفن کرد.
لذا مردم کوفه را میتوان در تحولات منتهی به حادثه عاشورا و حرکت سیدالشهدا(علیهالسلام) به سه دسته تقسیم کرد.
پس از مرگ ابوعبیده جراح، خلیفه دوم میگفت «اگر ابوعبیده زنده بود، او را خلیفه قرار میدادم و با هیچ کس مشورت نمیکردم.»
امام کاظم(علیهالسلام) حرکت علمی سازمان شیعه را به اوج خود رساندند و رسماً سازمان وکالت را راهاندازی کردند و وکلای خودشان را به اطراف فرستادند و مردم هم وجوهاتشان را از طریق وکلا برای حضرت(علیهالسلام) ارسال میکردند
یزید تصمیم داشت مسئله امام حسین(علیهالسلام) را در مکه و با کشتن ایشان در موسم حج تمام کند و برنامه ریزی او برای مقابله با آن حضرت در مکه انجام گرفته بود و دیگر نیازی به جابجایی نعمان و فرستادن عبیدالله به کوفه نبوده است.
خالد بعد از شهادت رسولالله(صلیاللهعلیهوآله) از حامیان سرسخت ابوبکر بود. به همین سبب نزد او جایگاه والایی داشت و همواره تحت حمایت وی بود.
پس از رحلت نبی مکرم اسلام(صلیاللهعلیهوآله)، عدهای از مردم مناطق اطراف مدینه در اعتراض به خلافت خلیفه اول، از دادن زکات امتناع ورزیدند و اظهار داشتند که رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) حضرت علی(علیهالسلام) را جانشین معرفی نمودند.
خلیفه دوم، علاقه خاصی به صهیب داشت، از این رو بنابر وصیت او، پس از مرگش بر جنازه او نماز خواند.
مسلم که فردی بسیار زیرک بود ابتدا پنهانی و به صورت فردی ناشناخته و در زمانی که نعمان بن بشیر والی کوفه بود وارد آن شهر شد و با توجه به فرمان امام حسین(علیهالسلام) صرفاً در صدد ارتباط گیری با بزرگان شیعه در کوفه برای ساماندهی ایشان برآمد.
یکی از مهمترین و حتی اصلیترین تحریف گری یهود در مسیحیت در بشارت دادن عیسی(علیهالسلام) به پیامبر اسلام(صلیاللهعلیهوآله) بود. این بشارت با توهم حکومت جهانی یهود منافات داشت.
با شروع و توسعه فعالیتهای علمی امام باقر(علیهالسلام)، بنیعباس هم در این فضا تحرکات خود را علنیتر کرد و علنی شدن فعالیتهای آنان باعث شد که توجه بنی امیه به آنها جلب شده و سعی کنند که با ایشان ارتباط برقرار نمایند.
معاویه در دهه ۶۰ دیگر در سطح اجتماعی از آن قدرت و توان دهه ۵۰ حکومت خود برخوردار نبود و دیگر از آن دیکتاتوری که کسی جرئت مخالفت با او را نداشت خبری نبود. به همین جهت وی در انتقال خلافت به یزید دچار تنش و سستی در حاکمیت شده بود.
بنابر نقل برخی منابع شیعی، وی از اصحاب صحیفه ملعونه است. اصحاب صحیفه ملعونه ۵ نفر هستند که در حجة الوداع، در بین خود معاهده ای نوشتند و امضا کردند که اگر پیامبر کشته شد یا از دنیا رفت، نگذارند خلافت به اهلبیت پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) برسد.
اهمیت حفاظت از نبی اکرم(صلیاللهعلیهوآله) در نظر عبدالمطلب،در وصیت نامه او به ابوطالب آشکار میشود. محمد(صلیاللهعلیهوآله) هشت ساله بود که مرگ عبدالمطلب فرا رسید. رسم عرب وصیت به فرزند بزرگتر است، ولی عبدالمطلب بر خلاف این رسم عرب، ابوطالب را وصی خود قرار داد.