-
پنجشنبه, ۱۴ فروردين ۱۳۹۹، ۱۰:۳۴ ب.ظ
-
۹۳۹

ورود آمریکا به جنگ جهانی اول توسط سرمایه داران یهودی و صهیونیستی صورت گرفت و بدینوسیله نتیجه جنگ تغییر کرد. در ازای این اتفاق، توافق نامه «سایکس پیکو» امضا شد و طی آن جهان عرب و جهان اسلام بین فرانسه و انگلیس تقسیم شد.
پایگاه اطلاعرسانی استاد مهدی طائب؛ عدهای سؤال میکنند چطور ممکن است کشوری جعلی بهنام اسرائیل که با کمکهای آمریکا، انگلیس و فرانسه بهوجود آمده، اکنون بر این کشورها تسلط داشته باشد. با توجه به این پرسش نگاهی داریم بر نمونههایی از نفوذ یهودیان صهیونیست در آمریکا و سازمانهای بینالملل نظیر سازمان ملل، سازمان انرژی اتمیو سازمانهای حقوق بشر.
مطالب این گزارش برگرفته از سخنرانی استاد رحیم پور ازغدی در روز قدس سال ۱۳۹۶ه.ش میباشد. بهگفته استاد، منابع مطالب پیشرو، کتابهای دایره المعارف یهود و کتاب دایره المعارف صهیونیسم و برخی منابع معتبر دیگر هستند.
یهود در آمریکا به لحاظ جمعیت یکی از کوچکترین جمعیتها محسوب میشود. حدود ۵ میلیون یهودی بر ۸۰ تا ۹۰% از نهادهای قدرت، ثروت و رسانه مسلط هستند. اکنون بعد از فلسطین اشغالی بزرگترین جمعیت یهودیان جهان در آمریکا ساکن است. مجمع یهودیان جهان، تعداد یهودیان را ۱۵ تا ۲۰ میلیون نفر اعلام میکند. اغلب یهودیان فعلی، مذهبی و اهل عبادات نیستند و سبک زندگی سکولار را برگزیده اند. اما اقلیت بسیار کوچکی که بنیادگرایان یهودی نامیده میشوند متدین و پای بند به دین خود هستند. عده ای از این یهودیان با رژیم صهیونیستی موافق و عده ای دیگر نیز به شدت با این رژیم و تشکیل آن مخالفت میکنند.
یهودیان صهیونیست و سرمایه دار تقریبا مراکز اصلی ساختار سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و نظامیآمریکا را در اختیار دارند. از ابتدایی که وارد آمریکا شدند، شبکههایی را ایجاد کردند تا حضور یهودیان صهیونیسم در آمریکا و در اروپا را استحکام ببخشند.
قبل از تأسیس رژیم صهیونیستی بیشترین دشمنان یهود اروپاییها بودند، لذا یکی از دلایل ایجاد اسرائیل این بود که یهودیان را از اروپا بیرون کنند. در ابتدای بحث انتقال یهودیان، نام کشورهایی در آمریکای لاتین و در جهان اسلام مطرح میشد. اما با توجه به زمینه تاریخی بنی اسرائیل، نهایتاً فلسطین برای ایجاد یک کشور یهودی انتخاب شد.
نگاه اول یهودیان برای نفوذ به آمریکا بود. چراکه در اروپا تحت فشار بودند، آمریکا نیز کشوری تازه تأسیس و تقریبا ابرقدرت به شمار میرفت. همچنین آمریکا بعد از جنگ جهانی دوم نفوذ بسیار زیادی در سازمانهای بین المللی، سیاستهای جهان و نهادهای بین المللی پیدا کرده بود.
امروز یهودیان صهیونیست و وابستگان صهیونیست در پشت پرده شخصیتهای تعیین کننده در پنتاگون، وزارت جنگ آمریکا، هالیوود، رسانه، کمپانیهای اقتصادی و سرمایه داری، بانکهای بزرگ آمریکا، دانشگاههای مطرح و مشهور آمریکا و کارخانههای اسلحه سازی حضور دارند. اغلب سرمایه گذاران تبلیغات ریاست جمهوری در حزبهای جمهوری خواه و دموکرات در ایالات متحده صهیونیستها هستند. بین ۶۰ تا ۷۵% هزینههای تبلیغات هر دو حزب توسط صهیونیستها تأمین میشود. خط قرمز کاندیداهای جمهوری خواه و دموکرات، رضایت یهودیان آمریکا است و هر دو در تلاش هستند تا در بیعت با این رژیم از دیگری سبقت بگیرند.
نفوذ صهیونیسم در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا
از رئیس جمهور فعلی آمریکا گرفته تا «ویلسون»لنگر[۱] و «اوباما»لنگر[۲]، همگی اعلام میکنند که وام دار صهیونیستها و سرمایه داران یهودیِ آمریکا هستند. همة رئیس جمهورهای ۴۰ سال اخیر ایالاتمتحده به محض رسیدن به قدرت طی سفری به اسرائیل با صهیونیستها بیعت کرده و از تهدید این رژیم به منزله تهدید خود یاد میکنند.
ورود آمریکا به جنگ جهانی اول توسط سرمایه داران یهودی و صهیونیستی صورت گرفت و بدینوسیله نتیجه جنگ تغییر کرد. در ازای این اتفاق، توافق نامه «سایکس پیکو» امضا شد و طی آن جهان عرب و جهان اسلام بین فرانسه و انگلیس تقسیم شد. تقسیم بندیهای غرب آسیا و شکل گیری رژیم صهیونیستی نیز به این دوران باز میگردد. عامل رخ دادن همة این اتفاقات صهیونیستها و نفوذ زیاد آنها میباشد.
یهودیان آلمان به رهبری «وایزمن»لنگر[۳] در میانة جنگ جهانی اول از انگلیسیها خواستند تسلیم آلمانها نشوند و بناشد با خارج کردن آمریکا از حالت بی طرف و با متحدکردن ایالات متحده با انگلیس، پیروزی در جنگ نصیب انگلیسیها شود. همچنین قرار شد در عوض این لطف از سوی یهودیان آلمان، آمریکاییها و انگلیسیها فلسطین را برای تسخیر و اشغال یهودیان مهیا کنند.
«وایزمن» از طریق توافق با «والتر روچیلد»لنگر[۴] سرمایه دار بزرگ یهودی انگلیسی، «جیمز بالفور»لنگر[۵] رئیس نیروی دریایی انگلیس و وزیر تسلیحات بریتانیا سبب شد تا آمریکا وارد جنگ شده و با تغییر نتیجه جنگ، کشوری جعلی برای یهودیان تأسیس شود.
شعار «ویلسون» در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری ایالاتمتحده، بیرون نگه داشتن آمریکا از جنگ بود. اما در همین دوران عملاً وارد جنگ شد. خاخام «استفان وایز»لنگر[۶] پیشنهاد ورود ایالاتمتحده به جنگ را ارائه کرد. رئیس دادگاه عالی آمریکا در آن دوران شخصی یهودی بود «ویلسون» را متقاعد کرد تا آمریکا وارد جنگ شود. نهایتاً درگیری بین کشتی حامل آمریکاییها با یک ناو جنگی آلمان زمینه ساز ورود آمریکا به جنگ جهانی اول شد. سپس همین فردی که با شعار صلح برای ۴سال دوم به عنوان رئیس جمهور ایالاتمتحده انتخاب شده بود، نقش مهمیرا در صدور اعلامیه بالفور ایفا کرد و همراه با انگلیسیها اشغال فلسطین را به رسمت شناخت.
نفوذ و تاثیرگذاری اقلیت صهیونیست در آمریکا بسیار زیاد است. آنها متخصص سازمان دهی کردن و فعالیتهای متمرکز هستند و از ثروت و رسانه نیز به خوبی استفاده میکنند. با این که تعداد اعراب و مسلمانان بومیو مهاجر آمریکا بیشتر از یهودیان است، اما همیشه صهیونیستها بر نهادهای اصلی قدرت، ثروت و نظامیگری در آمریکا مسلط بوده اند.
تاثیر یهودیان در ایالات متحده در دوران همه رئیس جمهورها برقرار بوده است. برای مثال در دوره «ترومن»لنگر[۷] که جنگ بین الملل دوم رخ داد و ژاپن مورد حمله اتمیقرار گرفت، صهیونیستها به شکلی علنی در حاکمیت آمریکا نفوذ داشتند.
کمکهای «ترومن» و مذاکره او با رئیس رژیم صهیونیستی یعنی «وایزمن»، باعث شد تا صحرای نقب به طور رسمیبه رژیم صهیونیستی واگذار و ۶۵% فلسطین اشغال شود. در سال ۱۹۴۸م. که اسرائیل با کمکهای ویژه آمریکا، انگلیس و سازمان ملل تشکیل و به رسمیت شناخته شد، رئیس جمهور آمریکا رسماً اعلام کرد هرگونه در خواست مبنی بر به رسمیت شناختن اسرائیل را سریعاً مورد تایید خود قرار میدهد. لذا ۱۱ دقیقه بعد از این که رژیم صهیونیستی اعلام موجودیت کرد، «ترومن» این رژیم جعلی را به رسمیت شناخت.
در دوران رئیس جمهورهای دیگر آمریکا نیز شرایط به همین منوال بود. در زمان «ویلسون» و «جرالد فورد»لنگر[۸]، سیاست خارجی ایالاتمتحده علناً صهیونیستی شد و ایدئولوگ سیاستهای آمریکا افرادی مانند «هنری کیسینجر»لنگر[۹] یهودی مسلک بودند. با استراتژیهای «کیسینجر»، تقویت رژیم صهیونیستی و تضعیف جهان اسلام و عرب پیگیری و سلاحهای پیشرفته ای به اسرائیل ارسال میشد.
در دوران «بوش پدر»لنگر[۱۰]، برای کارمندان دولت در ردههای بالا فیلتر اعمال شده بود و تنها افرادی حق حضور در مناسب برتر دولتی را داشتند که یهودی یا دسته کم طرفدار اسرائیل بودند. «دیک چنی»لنگر[۱۱] وزیر جنگ «بوش پدر» صهیونیسم بود و در دوره ریاست جمهوری «بوش پسر»لنگر[۱۲] نیز به عنوان معاون فعالیت میکرد.
در زمان «کلینتون»لنگر[۱۳] نیز تحکّم صهیونیستها بر حکومت آمریکا بسیار علنی و گسترده شد. مسئولیتهایی نظیر مسئول برنامه ریزی روزانه «کلینتون»، مشاور قانونی و مشاور اقتصادی رئیس جمهور، رئیس کل شورای امنیت آمریکا، وزیر جنگ و وزیر خارجه آمریکا همگی یهودی بودند. همچنین از ۱۱ عضو شورای امنیت ملی آمریکا، ۷ نفر صهیونیستی بودند و تصمیمهای اساسی امنیتی درون آمریکا، وزارت جنگ و وزارت خارجه با تصمیمهای این افراد اتخاذ میشد.
برخی از یهودیان صهیونیست که در دوره ریاست جمهورهای مختلف ایالاتمتحده، بر آمریکا سلطه و نفوذ داشتند به همراه برخی فعالیتها و سوابق آنان عبارت است از:
«مادلین آلبرایت»لنگر[۱۴]:
وزیر خارجه دولت «کلینتون»
تلاش برای تطهیر رژیم صهیونیستی و دریافت حقوق در ازای این کار
خانم «آلبرایت» ابتدا یهودی بودن خود را پنهان میکرد، اما مدتی بعد از فعالیتهای سیاسی، هویت یهودی او توسط یک روزنامه نگار فاش شد
«پاول ولفویتز»لنگر[۱۵]:
معاون وزیر جنگ در دوره «بوش»
یکی از طراحان اصلی حمله به عراق
«ریچارد پرل»لنگر[۱۶]:
مشاور «بوش» در سیاست خارجی
سرپرست شورای سیاست جنگی پنتاگون
«داگلاس فیث»:لنگر[۱۷]
صهیونیستی افراطی، طرفدار اسرائیل و شدیداً اسلام ستیز
معاون وزیر جنگ و مشاور سیاسی پنتاگون در زمان «بوش»
رئیس مرکز استراتژیهای آمریکا در دوره «بوش پسر»
همکاری با گروههای صهیونیستی تندرو
نماینده دستگاه نظامیاسرائیل در آمریکا
«الیوت آبرامز»لنگر[۱۸]:
جنگ طلب و طرفدار افراطی صهیونیست
دستیار وزیر خارجه در دوره «ریگان»لنگر[۱۹]
مشاور شورای امنیت ملی در آمریکا
طراح و گرداننده چندین اتاق فکر در حوزه سیاستهای واشنگتن
مسئول آمریکای لاتین در وزارت خارجه آمریکا
یکی از شخصیتهای برجسته و صاحب نفوذ در آمریکا
«هنری کیسینجر»:
سیاست مدار یهودی و آلمانی تبار
وزیر خارجه در دوره «نیکسون»لنگر[۲۰] و «فورد»
یکی از مشوقان حمله به عراق
از جمله مشاوران و نظریه پردازان همیشگی وزارت جنگ، وزارت خارجه، پنتاگون، شورای سیاست دفاعی و مشاور برجسته امنیت ملی آمریکا
مدیر و رئیس سیاست خارجی ایالات متحده در جنگ سرد آمریکا و شوروی به مدت ۸ سال
عضو دائم گروه «بیلدر برگ»لنگر[۲۱]
یکی از طراحان جنایات آمریکا در ویتنام
نظریات وی همچنان مورد توجه جمهوری خواه و دموکرات قرار دارد
«ریچاردهاس»لنگر[۲۲]:
جنگ طلب و یهودی صهیونیست
مدیر برنامه ریزی سیاسی وزارت خارجه آمریکا
مدیر طرحهای امنیت ملی آمریکا
مدیر عالی شورای روابط خارجی آمریکا
عضو شورای امنیت ملی آمریکا
عضو گروه تحقیقات امنیت ملی وزارت جنگ آمریکا
مسئول هماهنگ کننده پروژه آینده افغانستان
«جیمز شلزینگر»:
وزیر جنگ در دوره «نیکسون»
وزیر انرژی در دوره «کارتر»لنگر[۲۳]
یکی از مشاورین مهم کنگره
عضو شورای سیاست دفاعی پنتاگون
مأمور در گروه تحقیقات امنیت ملی وزارت دفاع آمریکا
آری فلیشر»لنگر[۲۴]:
سخنگوی کاخ سفید در دوره «بوش پسر»
رئیس محفل یهودیان در کنگره
«مل سمبلر»لنگر[۲۵]:
سفیر آمریکا در چندین کشور
رئیس مالی کمیسیون جمهوری ملی آمریکا
«مایکل چرتوف»لنگر[۲۶]:
فرزند خاخام یهودی و صهیونیست
وزیر امور داخلی آمریکا در دوره «بوش»
معاون وزارت دادگستری آمریکا
«برنارد لویس»لنگر[۲۷]:
اسلام شناس، مورخ، شرق شناس و خاورشناس برجسته
مشاور رئیس جمهور در امور خاورمیانه
کارشناس مسائل سیاسی آمریکا و انگلیس
معتقد به مبارزه با اسلام و اسلام گرایی
مهمترین متفکر و نظریه پرداز در جریان حمله آمریکا به عراق
تصمیم ساز آمریکا در منطقه
«ساموئل بودمن»لنگر[۲۸]:
معاون وزیر بازرگانی آمریکا
وزیر انرژی آمریکا
به طور کلی میتوان گفت صهیونیستها رسماً در بالاترین حلقههای حاکمیت ایالات متحده نظیر اقتصاد، رسانه، هالیوود، وزارت جنگ، استراتژینویسی در سیاستخارجی، انتخاب رئیس جمهورها و دانشگاهها نفوذ کرده اند.
پی نوشت؛
لنگر[۱]. Woodrow Wilson
لنگر[۲]. Barack Obama
لنگر[۳]. Chaim Weizmann
لنگر[۴]. Walter Rothschild
لنگر[۵]. James Balfour
لنگر[۶]. Stephen Samuel Wise
لنگر[۷]. Harry S. Truman
لنگر[۸]. Gerald Ford
لنگر[۹]. Henry Kissinger
لنگر[۱۰]. George H. W. Bush
لنگر[۱۱]. Dick Cheney
لنگر[۱۲]. George W. Bush
لنگر[۱۳]. Bill Clinton
لنگر[۱۴]. Madeleine Albright
لنگر[۱۵]. Paul Wolfowitz
لنگر[۱۶]. Richard Perle
لنگر[۱۷]. Douglas J. Feith
لنگر[۱۸] . Elliott Abrams
لنگر[۱۹]. Ronald Reagan
لنگر[۲۰]. Richard Nixon
لنگر[۲۱]. گروه «بیلدر برگ» به انگلیسی «Bilderberg» نام گروهی متشکل از یهودیان صاحب نفوذ و سرمایه دار است که با دعوت نامه خاص در جلسات شرکت میکنند.
لنگر[۲۲]. Richard N. Haass
لنگر[۲۳]. Jimmy Carter
لنگر[۲۴]. Ari Fleischer
لنگر[۲۵]. Mel Sembler
لنگر[۲۶]. Michael Chertoff
لنگر[۲۷]. Bernard Lewis
لنگر[۲۸]. Samuel Bodman