-
شنبه, ۱ شهریور ۱۳۹۹، ۰۶:۱۹ ب.ظ
-
۵۷۳
ابوسفیان ارتباط تنگاتنگی با یهود داشت و در بسیاری از اقدامات خود علیه رسول الله(ص)، از کمک و همفکری یهود بهره میبرد.
پایگاه اطلاعرسانی استاد مهدی طائب؛ یهود در انتقال قدرت از خلفا به بنی امیه نقش مهمی داشت. آنها در حقیقت با نفوذ در دستگاه خلافت، زمام آن را طوری جهت دهی کردند که قدرت به بنی امیه – که با یهود متعاهد بودند – منتقل شد و این از مهمترین کارهای اهل کتاب در سیاست بود.
بنیامیه اصالت رومی داشتند. در چنین شرایطی، خلافت به امویان رسانده شد. از نمونههای تلاش برای نفوذ دادن بنی امیه به خلافت، به این موارد می توان اشاره داشت؛
ابوسفیان
ابوسفیان صخر بن حرب بن امیه بن عبد شمس(1) از سرسختترین دشمنان اسلام و پیامبر اکرم(ص) تا سالهای پایانی عمر پیامبر(ص)بود. او ده سال پیش از عام الفیل در مکه به دنیا آمد.(2) اهل تجارت و بازرگانی بود(3) و از ثروتمندترین افراد قریش و مکه به شمار میرفت.(4) پس از بعثت رسول الله(ص)، ابوسفیان با دیگر سران مکه، از سر حسادت و رقابت دیرینه قومی قبیلهای، به دشمنی با آن حضرت برخاست.(5)
او از کسانی است که پیش از هجرت پیامبر(ص) به مدینه، تصمیم به ترور پیامبر(ص) گرفت(6) و پس از هجرت نیز از هیچ کوششی برای نابودی اسلام دریغ نکرد. در اکثر جنگهای مشرکان علیه پیامبر(ص) و مسلمانان همچون جنگ بدر، احد و خندق، رهبری جنگ را بر عهده داشت.
سرانجام ابوسفیان پس از سالها دشمنی و به عنوان سردسته مخالفان قریش علیه پیامبر(ص)،(7) در سال هشتم، هنگام فتح مکه با وساطت(عباس بن عبدالمطلب) نزد پیامبر(ص) آمد و اسلام آورد.(8)
پس از شهادت رسول الله(ص) وی ابتدا از انتخاب خلیفه اول تظاهر به ناخشنودی کرد(9) اما این ناخشنودی سرانجام با انتخاب پسرش یزید به حکمرانی شام(10) به دوستی مبدل شد. در دوران خلافت خلیفه بعدی، ابوسفیان با او ارتباط صمیمانه داشت و او را احترام میکرد(11) تا جایی که او را بر فرشی که اختصاصی خودش و عباس بود مینشاند.(12)
او نیز یکی از فرزندان ابوسفیان، یعنی عتبه را به حکومت طائف گمارد(13) و دیگر فرزندش، معاویه را به حکمرانی کل منطقه شامات قرار داد. ابوسفیان بعد از این به نزد او آمد و از این توجه وی به معاویه اظهار امتنان کرد و گفت: ای امیرالمومنین از این خدمت که به پسرم کردی تو را سپاس گزارم.(14)
رابطه ابوسفیان با خلیفه سوم صمیمانهتر بود.(15) او از اینکه فردی از بنی امیه قدرت را به دست گرفته است بسیار خشنود بود، لذا در جمع امویان گفت: اکنون که گوی خلافت به دست شما افتاده است، آن را در میان خود بگردانید و نگذارید که از دستتان بیرون افتد.(16) در مقابل، وی نیز او را در شمار نزدیکترین افراد خود قرار داد.(17)
برخی از آیات قرآن در نکوهش کردار ابوسفیان و پیروانش نازل شده است.(18) نیز روایات فراوانی در مذمت و لعن او و خاندانش وجود دارد؛ چنانچه نقل شده است: پیامبر(ص) نشسته بودند؛ ابوسفیان رد شد و سوار بر چهارپایی بود و معاویه و برادرش همراه او بودند که یکی حیوان را میراند و دیگری از پشت پی میکرد. پس پیامبر(ص) فرمود: خداوند لعنت کند حمل کننده و حمل شونده و راه برنده و دنبال کننده را.(19)
ابوسفیان در رفت و آمدهای تجاری خود به شام در زمان جاهلیت، زمینی در منطقه بلقاء به نام(قبش) خریداری کرده بود که بعد از وی به معاویه رسید.(20) براساس گزارشهای موجود، ابوسفیان خبر حقانیت رسول الله(ص) را از بزرگان یهود و مسیحیان نیز شنیده بود.
به عنوان نمونه، خودش ادعا دارد در ایامی که آتش جنگ میان قریش مکه و رسول الله(ص) پس از هجرت به مدینه شعله ور بود، برای تجارت به غزه رفت. آنجا او را برای تحقیق از اوضاع حجاز به دربار هرقل بردند و پس از پرسش و پاسخهایی که میان هرقل و او رد و بدل شد، هرقل به حقانیت رسول الله(ص) پی برد.(21)
بر اساس گزارشی دیگر، ابوسفیان با یکی از احبار منطقه یمن، نشست و برخاست داشت. یک روز، حبر یهودی از ابوسفیان درباره خبر نبوت رسول الله(ص) جویا شد و ابوسفیان، اخبار غلط به او داد. فردای آن روز، عباس در حضور ابوسفیان، اطلاعات غلط او را تصحیح کرد و حبر یهودی با شنیدن اخبار درست سراسیمه بیرون رفت و فریاد برداشت: سر یهود، بریده شد! یهود کشته شد...!(22)
ابوسفیان ارتباط تنگاتنگی با یهود داشت و در بسیاری از اقدامات خود علیه رسول الله(ص)، از کمک و همفکری یهود بهره میبرد. مثلا پس از جنگ بدر، او در ذی قعده سال دوم هجرت پس از عبور از بیابان نجد، به سر قنات کوه نبیت رسیده و مهمان سلام بن مشکم، خزانه دار یهودیان بی نضیر شد و با دریافت اخبار مدینه از وی(23) مردانی را به این شهر فرستاد.
آنان نخلستانی کوچک در ناحیه عریض آتش زدند(24) و با کشتن معبد بن عمرو انصاری(25) و هم پیمانش، در مردم مدینه هراس افکندند. رسول خدا(ص) آنان را تا قرقره الدر دنبال کرد، اما ابوسفیان و همراهانش از معرکه گریختند.(26)
ادامه دارد...
منبع: دشمن شدید، دفتر دوم(برگرفته از دروس تاریخ تطبیقی استاد مهدی طائب) به کوشش سید محمدمهدی حسین پور و مجتبی رضایی، چاپ اول، بهار 98، انتشارات شهید کاظمی، ص200-203
پی نوشت؛
1 – ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج2، ص714
2 – الاصابه، ج3، ص333
3 – بلاذری، فتوح البلدان، ص129
4 – ابن حزم اندلسی، جمهره انساب العرب، ص80
5 – ابن اسحاق، السیره و المغازی، ص144
6 – ابن هشام، السیره النبویه، ج1، ص480
7 – بلاذری، فتوح البلدان، ج4، ص12
8 – ابن سعد، الطبقات الکبری، ج2، ص102
9 – الاستیعاب، ج3، ص974
10 – تاریخ طبری، ج2، ص237
11 – سره العلام النبلاء، ج2، ص107
12 – ابن عبدویه، العقد الفرید، ج2، ص272
13 – التحفه اللطیفه، ج2، ص238
14- فتوح البلدان، ص114
15 – سیره اعلام النبلاء، ج2، ص107
16 – بلاذری، انساب، ج4، ص12
17 – شرح نهج البلاغه، ج17، ص227
18 – ر.ک: واحدی، اسباب نزول القرآن، ص129
19 – انساب الاشراف، ج2، ص121
20 – فتوح البلدان، ج1، ص153
21 – الاغانی، ج6، ص523 به بعد
22 – همان، ص526-527
23 – تاریخ طبری، ج2، ص50
24 – معجم البلدان، ج4، ص114
25 – تاریخ طبری، ج2، ص51
26 – همان، ص20