-
چهارشنبه, ۲۹ مرداد ۱۳۹۹، ۰۷:۱۰ ب.ظ
-
۴۹۷
حتی یکی از ابزارها آزردن پیامبر(ص) و فاطمه زهرا(س) نکوهش خدیجه(س) بود که نشان میدهد دستی در کار بوده تا حضرت خدیجه(س) را تحقیر کند. بنابراین این نقل که ایشان دو بار ازدواج کرده بود از جعلیات است.
پایگاه اطلاعرسانی استاد مهدی طائب؛ یکی از راههای مبارزه با حق، ترور شخصیتی است. دستهایی را در تاریخ میتوان یافت که با جعل روایات و یا تحریف تاریخ و یا رفتارهای تحقیر آمیز، به ترور شخصیتی پرداختهاند.
الف) ترور شخصیت پیامبر(صلیاللهعلیهوآله)
پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) برای تجارت باید از خدیجه(سلاماللهعلیها) مال التجاره میگرفت. بررسی داستان ازدواج نبی اکرم(صلیاللهعلیهوآله) از این جهت مهم است که ببینیم آیا گروهی وجود داشته که خدیجه(سلاماللهعلیها) هتک کند و از ارزش او بکاهد؟
حتی یکی از ابزارها آزردن پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) و فاطمه زهرا(سلاماللهعلیها) نکوهش خدیجه(سلاماللهعلیها)(۱) بود که نشان میدهد دستی در کار بوده تا حضرت خدیجه(سلاماللهعلیها) را تحقیر کند. بنابراین این نقل که ایشان دو بار ازدواج کرده بود از جعلیات(2) است.
خدیجه(سلاماللهعلیها) دختر مکه و پسرعمویش ورقه بن نوفل از کشیشان بزرگ است. دین این خانواده مسیحیت و خدیجه(سلاماللهعلیها) مومن محض عیسی - یعنی اسلام حقیقی آن روز – بود. در نتیجه خدیجه(سلاماللهعلیها) با آگاهی از اطلاعات آیین خود درباره پیامبر آخرالزمان منتظر بود که پیامبری در مکه ظهور کند(3) تا همسر او شود.
وی سرآمد زنان مکه بود و جمال، مال و مهمتر از همه پاکدامنیاش زبانزد همگان بود. در تجارت نیز با مردان فراوانی روبرو بود، ولی احدی نتوانست او را به چیزی متهم کند وی خواستگارهای فراوانی داشت اما به همه پاسخ منفی داد و برای همه مبهم بود چرا ازدواج نمیکند.
گوی ابوطالب نیز اموری را میدانست. از همین رو از خلیجه مال التجاره گرفت. مسیره مسئول دفتر خدیجه(سلاماللهعلیها)، از مسیحیان باسواد بود که پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) را در آن سفر تجاری همراهی کرد و گزارش سفر را مفصل برای خدیجه(سلاماللهعلیها) برد.
پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) دقیقاً دو برابر مال التجاره را بازگرداند.(4) این از شخصی که برای نخستین بار تجارت میکرد، اعجاز بود. در گزارش مسیره، اموری به چشم میخورد که طبق علائم اهل کتاب(5) علائم پیامبری بود.(6)
خدیجه(سلاماللهعلیها) به محض دریافت این اطلاعات، شخصی را به منزل ابوطالب فرستاد و پیام داد که حاضر است با پسر ابوطالب ازدواج کند.(7) بر این اساس، به نظر میرسد ازدواج نکردن ایشان در مکه، طلسمیشده بود و این پیشنهاد به معنای تصمیم قطعی بر ازدواج بود؛ در حالی که ۱۵ سال اختلاف سنی داشتند.
نبی اکرم(صلیاللهعلیهوآله) نیز میدانست که خدا خدیجه(سلاماللهعلیها) را برای او نگه داشته است. خدیجه(سلاماللهعلیها) ام الائمه بود و تنها زنی که نامش در زیارتنامه معصومان ذکر شده است.
از باب نمونه در زیارت امام حسین آمده است «السلام علیک یابن خدیجه(سلاماللهعلیها) الکبری.»(8) پس از این پیشنهاد مکه بر خدیجه(سلاماللهعلیها) شورید. در مجلس عقد حضرت نیز عدهای که پیشتر پاسخ منفی از خدیجه(سلاماللهعلیها) شنیده بودند برای تحقیر خدیجه(سلاماللهعلیها) از مهریه سخن گفتند. حضرت خدیجه(سلاماللهعلیها) برخاست و خطبه عقد را خواند و گفت «قد زوجتک یا محمد و المهر علی فی مالی؛ ای محمد، خود را همسر تو ساختم و مهر را نیز از مال خودم قرار دادم!»(9)
به این ترتیب، این بانوی فرهیخته، آبروی خاندان ابوطالب را به زیباترین شکل با شکستن خود، خرید. حاضران در مجلس به تمسخر گفتند «مرد باید مهریه دهد یا زن؟ ابوطالب برخاست و گفت: برای چنین دامادی، زن باید مهریه بدهد و اگر فرزندان شما بودند، باید آنقدر مهریه میدادید تا به شما دختر دهند.(10)
این پاسخ قاطعانه، از معرفت و شناخت ابوطالب به نبی اکرم(صلیاللهعلیهوآله) حکایت دارد و تاریخ، بی انصاف است که درباره او ظالمانه میگوید: مشرک از دنیا رفت. خدیجه(سلاماللهعلیها) و پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) اکرم ازدواج کردند. حضرت خدیجه(سلاماللهعلیها) از همان نخستین روز همه اموال را به پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) بخشید.
به این ترتیب، مدیریت اموال خدیجه(سلاماللهعلیها) در اختیار پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) قرار گرفت. این اموال، هم پیش از رسالت و هم پس از آن، بسیار گره گشا بود. پیش از رسالت، حضرت با این مال به وضع مردم رسیدگی میکردند و خانه امید همه تنگدستان، خانه پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) بود. پس از بعثت نیز او رئیس تجار مکه به شمار میرفت.
پول آن زمان درهم و دینار بود که وزن زیادی داشت و معمولاً در کاروانهای تجاری، یک یا دو شتر تنها به حمل پول اختصاص داشت. دزدان نیز درصدد یافتن این پولها بودند. از این رو، هنگامی که تجار مسیر یمن به مکه و سپس به شام را میپیمودند، پول خود را امانت میگذاشتند، ولی در بازگشت و تحویل گرفتن امانت خود، متوجه میشدند که مقداری از آن کم شده است و کاری نمیتوانستند بکنند.
تجار با ورود پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) اکرم به گردونه تجارت، پول خود را نزد او به امانت میگذاشتند و این مسئله تا هنگام هجرت حضرت ادامه یافت. حتی همانها که با او جنگ داشتند، هنگام تجارت مال خود را نزد او به امانت میگذاشتند. هنگام هجرت به مدینه، آن حضرت به علی(علیهالسلام) فرمود که امانتهای مردم را بازگرداند.
پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) با این خصال میان مردم مشهور بود و در مکهای که کانون خطا بود، خطایی از او سر نزد. از ۲۵ تا ۴۰ سالگی در صف مقدم تجارت و خیرات و نیکیها بود؛ همه در مکه شیفته اخلاق او بودند. اینکه پس از بعثت نتوانستند ایشان را در مکه ترور کنند، به دلیل همین پیشینه بود.
در افکار عمومی، همه به دلیل محبتهایش به او مدیون بودند. بنابراین شغل پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) اسلام تجارت بود؛ قبل از ازدواج با مالی که از پدرش به ارث رسیده بود و بعد از ازدواج با سرمایه خدیجه(سلاماللهعلیها).
در مقابل برخی معتقدند پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) در بخشی از عمر خود چوپان بوده است تا در هدایت و مدیریت جامعه تجربهای کسب کند. اساساً چوپانی با شأن و اصالت خانوادگی پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) تناسب ندارد. برخی علت چوپانی پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) را فرصت رشد و تفکر در بیابان و تنهایی میدانند؛ در حالی که انسان در اجتماع بهتر رشد میکند و تجربه میاندوزد.
انتهای پیام/
منبع: کتاب دشمن شدید، دفتر اول(جریان شناسی انحراف در تاریخ با محوریت یهود) حجتالاسلام والمسلمین مهدی طائب، چاپ دوم، زمستان95، انتشارات شهید کاظمی، صص 226-229
پی نوشت؛
1 – دشمنان خدیجه(س) را همسری سالخورده معرفی میکردند که قبلا ازدواج کرده بود.
2 – برای نمونه بنگرید: سخن یکی از زنان پیامبر(ص) خطاب به ایشان(بحارالانوار، ج16، ص7)
3 – در آن زمان بسیاری از اهل کتاب برای درک پیامبر آخرالزمان به شبه جزیره آمده بودند.
4 – ر.ک: الخرائج و الجرائح، ج1، ص140
5 – میسره در گزارش سفر به خدیجه(س) گفت: در یک منطقه، درختی وجود دارد که هر کس در ساعت معینی از روز به شکل خاصی زیر آن نشسته باشد و این حوادث اتفاق افتاده باشد، آن شخص یا پیامبر است و یا وصی پیامبر.
6 – کشف الغمه، ج2، ص131
7 - الخرائج و الجرائح، ج1، ص140
8 – تهذیب الاحکام، ج6، ص56
9 – الکافی، ج5، ص375
10 - همان