استاد مهدی طائب

پایگاه نشر آثار استاد مهدی طائب

یادداشت| نفوذی‌های حکومت امیرالمؤمنین(ع)؛ اشعث ابن قیس(بخش سوم)

  • ۸۳۲

ابن ابی الحدید معتزلی در شرح نهج‌البلاغه می‌گوید: «کوفه علی ابن ابی‌طالب(علیه‌السلام) اگر به تنهایی مدنظر قرار گیرد فردی که پشت پرده تمام فتنه‌های این شهر بوده، اشعث ابن قیس بوده است.»

پایگاه اطلاع‌رسانی استاد مهدی طائب؛ استاد ناصر یوسفی، نویسنده و پژوهشگر حوزوی در سلسله مطالبی به بررسی نفوذی‌های جبهه استکبار در دل حکومت امیرمؤمنان(علیه‌السلام) پرداخته است. در این نوشتار شخصیت اشعث ابن قیس مورد بررسی قرار می‌گیرد.

اشعث ابن قیس

ابن ابی الحدید معتزلی در شرح نهج‌البلاغه می‌گوید: «کوفه‌ی علی ابن ابی‌طالب(علیه‌السلام) اگر به تنهایی مدنظر قرار گیرد فردی که پشت پرده تمام فتنه‌های این شهر بوده، اشعث ابن قیس بوده است.» البته مغیره ابن شعبه و مروان ابن حکم در فتنه‌های مکه و طائف و فتنه جمل نقش داشته‌اند، ولی کوفه بر روی دست کدام نفوذی می‌چرخیده است؟ اشعث ابن قیس.

درباره ارتباط اشعث ابن قیس با معاویه چندین دلیل می‌توان آورد؛

1 پسر عمه اشعث ابن قیس یعنی معاویه ابن حدیج که از فرماندهان لشگر معاویه بوده، تنها در یک اقدام 500 اسب و 500 عدد مرکب برای اشعث می‌فرستد.

2 در جنگ صفین و فتنه حکمیت، طبری و ابن قتیبه به صراحت آورده‌اند که در میان دو لشگر، اشعث ابن قیس و برادر معاویه یعنی عتبه ابن ابی‌سفیان با یک‌دیگر دیدار کرده و برنامه‌ریزی می‌کردند.

3 شیخ صدوق(ره) در علل الشرائع گزارشی آورده و می‌فرماید «پس از شهادت امیرالمومنین(علیه‌السلام)، معاویه به چهار نفر در کوفه نامه نوشته و از آن‌ها درخواست می‌کند: هر کدام از شما چهار نفر زودتر حسن ابن علی(علیه‌السلام) را ترور کند، یکی از دخترانم را به عقدش در می‌آورم و 100 هزار درهم پول می‌دهم. یکی از این چهار نفر اشعث ابن قیس بوده است.»

حال پرسشی که مطرح می‌شود این است، معاویه به صورت رندوم و اتفاقی و شانسی به این چهار نفر نامه نوشته است؟! یا این‌که پیش‌تر معاویه این چهار نفر را به عنوان نفوذی تربیت کرده و یا حداقل با اطرافیانی که در کنار آن‌ها گذاشته، توانسته در مشت خود بگیرد. درباره این مباحث باید فکر کرد.

ابن شهر آشوب می‌گوید: «شبی که امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) ترور می‌شوند، ابن ملجم با یک مثلث امنیتی ایشان را ترور می‌کند که شامل ابن ملجم، اشعث ابن قیس و وکیل عمرو ابن عاص بوده است.»

ابن ملجم پیش از ترور حضرت امیر(علیه‌السلام) تمام 29 شبی که در کوفه زندگی می‌کرده را در خانه اشعث ابن قیس سپری می‌کند و تمام این‌ها نشانه‌ای از ارتباط میان اشعث و معاویه است.

اشعث ابن قیس علمدار ایجاد دو قطبی در حکومت امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) بوده است. قبلا گفتیم او 500 مرکب از پسر عمه خود که فرمانده لشگر معاویه بوده، می‌گیرد. این‌ها را کجا خرج می‌کند؟ نخستین کاری که می‌کند یک مسجد و پایگاه اجتماعی به نام مسجد اشعث ابن قیس برای منافقین ایجاد می‌کند.

راوی می‌گوید: «وقتی نماز صبح به این مسجد می‌رفتیم، می‌دیدیم پس از سجده دوم رکعت دوم نماز، یک کیسه کوچک پول کنار هر کدام از افراد نمازگزار گذاشته‌اند.» اشعث پس از این‌که توانست به طمع پول جمعیتی را در مسجد جمع کند، ایجاد دو قطبی و تخریب علی ابن ابی‌طالب(علیه‌السلام) را شروع می‌کند.

بسیار عجیب است که در پایتخت حکومت امیرالمؤمنین(علیه‌السلام)، اشعث ابن قیس بر مناره مسجد خود، سب و لعن علی(علیه‌السلام) را انجام می‌داده است. روای می‌گوید: «اشعث ابن قیس در بیرون شهر دست موجودی را می‌گرفت و نعوذبالله ابالحسن خطاب می‌کرد و با او بیعت می‌کرد.» بعدها این کار او تبدیل به یک پویش می‌شود و پادوهای او همانند عمر بن حریث این حرکت را برای تخریب امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) انجام می‌دهند.

نمونه دیگر این‌که اشعث یک بار می‌خواسته بدون نوبت به دیدار علی ابن ابی‌طالب(علیه‌السلام) برود، قنبر اجازه ورود نمی‌دهد و اشعث با مشت بینی قنبر را می‌شکند. آیا این قلدور بازی‌ها برای ایجاد دو قطبی در جامعه اسلامی نبوده است؟

برنامه اشعث ابن قیس چه بوده است؟ وقتی امیرالمؤمینن(علیه‌السلام) در جنگ صفین او را از ریأست بر قبیله کنده و ربیعه عزل می‌کنند، همچنان به این دو قطبی دامن می‌زند و می‌گوید: «اگر من را از ریأست قبیله عزل کنی مردم قبیله من در جنگ شرکت نمی‌کنند.» این یعنی اشعث موفق شده جامعه را به نقطه دو قطبی برساند.

در ماجرای حکمیت نیز قبل از این‌که اشعث به امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) بگوید باید ابوموسی اشعری حکم شود، در خیمه معاویه، برادرش عتبه به او(معاویه) می‌گوید: «بهترین فرد برای این‌که از سوی علی ابن ابی‌طالب حکم شود، ابوموسی اشعری است.»

اشعث بن قیس فردی را به علی ابن ابی‌طالب(علیه‌السلام) تحمیل می‌کند که این فرد در خیمه معاویه به عنوان بهترین فرد معرفی می‌شود. آیا این اتفاقی بوده است؟

پس از جنگ صفین نیز ابوالاعور سلمی یکی از فرماندهان لشگر معاویه خطاب به معاویه می‌گوید: «امیر امروز بر روی نیزها قرآن بلند کردید و با مذاکرات و حکمیت، مردم را بازی دادید. ولی این‌ها اگر سال بعد لشگرکشی کنند که دیگر نمی‌توانیم بگوییم باید مذاکرات شماره دو را انجام دهیم.

معاویه می‌گوید: چه کاری انجام دهیم. او(ابوالاعور) می‌گوید تنها کاری که می‌توانید انجام دهید این است که پس از صفین و حکمیت، در شهر کوفه تفرقه ایجاد کنید، در این صورت علی نمی‌تواند نیرو و لشگر برای حمله به ما جمع آوری کند.» پس از آن اشعث ابن قیس شروع به ایجاد تفرقه می‌کند.

ابن ابی الحدید معتزلی می‌گوید: «علمدار تمام فتنه‌های کوفه و فتنه نهروان، اشعث بوده است. او خوارج را علیه علی ابن ابی‌طالب(علیه‌السلام) تحریک می‌کرده است.» حضرت امیر(علیه‌السلام) به لشگری که در نهروان، خوارج را به درک واصل کرده می‌فرمایند «یک روز جنگ که خسته کننده نیست، تا بی رقم نشده‌اید، به سمت شام حرکت کنیم.» ولی اشعث و نیروهای او می‌گویند: علی، خسته شده‌ایم، برگردیم به شهر و نفسی تازه کنیم.

حتی امام(علیه‌السلام) می‌خواسته‌اند پیش از نهروان، نیرو به سمت شام ببرند ولی اشعث می‌گوید: «علی، خوارج نزدیک‌تر هستند، نخست به نبرد خوارج برویم.» اشعث ابن قیس همه کار می‌کند که فقط زمان مبارزه با استکبار یعنی معاویه را عقب بیندازد و این رسالت اشعث ابن قیس در جامعه اسلامی بوده است.

اشعث وقتی می‌بیند این دو پروژه(ایجاد تفرقه و دو قطبی سازی) به نتیجه می‌رسد برای این‌که دوباره زمان بخرد، این‌بار تفرقه عرب و عجم را در کوفه راه می‌اندازد. ابن ابی الحدید می‌نویسد: «اشعث ابن قیس جمعیت را می‌شکافت و نزد منبر حضرت رفته و لگدی به منبر می‌زند و می‌گوید: علی تو عجم‌ها را بر کول ما عرب‌ها سوار می‌کنی.»

فتنه بعدی که اشعث دنبال می‌کرده، این بوده که شعارهای بنی‌امیه را پای منبر امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) علنی می‌کرده است. 40 سال ما از دشمن شنیده بودیم که در ایران دیکتاتوری هست، نه دموکراسی، ولی امروز از زبان مسئولین خودمان می‌شنویم که می‌گویند انتصابات است نه انتخابات. این یعنی شعارهای دشمن را نمادین کردند.

راوی می‌گوید: «اشعث به پای منبر علی ابن ابی‌طالب(علیه‌السلام) می‌آید و می‌گوید: از ابتدایی که وارد کوفه شدی حرف از مظلومیت می‌زنی، خب حقت را می‌گرفتی. مولا می‌فرمایند: یار نداشتم. اشعث می‌گوید: خودت اقرار کردی که یار نداری. کسی که یار ندارد مظلوم است. عثمان هم یار نداشت و مظلوم کشته شد.» مظلوم کشته شدن عثمان شعار بنی‌امیه و معاویه بوده، ولی اشعث ابن قیس این شعار را پای منبر علی ابن ابی‌طالب(علیه‌السلام) فریاد می‌زند.

قدم پایانی اشعث ابن قیس برای این‌که مبارزه با استکبار متوقف شود ترور امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) بوده که با هم دستی ابن ملجم انجام می‌دهد.

انتهای پیام/

  • سلام علیکم استاده کردم در شرایط فعلی بیان چنین نمونه های تاریخی بسیار موجبات بصیرت را فراهم می سازد .خواهشمندم منابع متون را ذکر بفرمایید .اجرکم عندالله

    پاسخ:
    با سلام و وقت بخیر. لطفا کتاب شجره آشوب تألیف استاد ناصر یوسفی را بخوانید، بیشتر موارد اونجا هست.
  • مطلب جالبی بود. وقتی این یادداشت ها رو میخونم، کاملا میتونم با جامعه امروز تطبیق بدم.

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی