-
پنجشنبه, ۱۴ فروردين ۱۳۹۹، ۰۱:۲۳ ب.ظ
-
۲۱۸۴
بنیامیه و یهود آن روز یکی بودند و در واقع دقیقتر بگویم بنیامیه، یهودی بودند و در آخرالزمان همین نسل بنیامیه در واقع منقطع نشده است و همین جریان اموی استمرار پیدا میکند و در طول تاریخ جلو میآید و به آخرالزمان میرسد.
پایگاه اطلاعرسانی استاد مهدی طائب؛ دکتر محمدهادی همایون، نویسنده کتاب تاریخ تمدن و ملک مهدوی در نخستین دوره صهیونیسم شناسی که تابستان سال ۱۳۹۷ در قم با حضور طلاب و فضلای برگزار شد، به ایراد سخن پرداخت که در ادامه متن آن را ملاحظه میکنید؛
خیلی مفصل نمیتوانیم بگوییم ولی به نظرم رسید همانگونه که خودم چندین سال پیش وارد ماجرا شدم، وارد ماجرا شوم. من زمانی که به دعای شریف ندبه، اتفاقاتی گفتهشده در دعای ندبه، اتصالی که از جریان انبیاء شروع میشود تا به دوران پیامبر اکرم(صلی الله علیه و اله و سلم) میرسد، بعد ماجراهای امیرالمؤمنین(علیهالسلام) که ناگهان اتفاقات خیلی پیچیدهای میافتد و آخرین اشقیا وارد این ماجرا میشود و بعد موارد دیگر تا “این الحسن و این الحسین این ابناءُ الحسین” یعنی ماجرای عاشورا و بعد هم جریان قیام در آخرالزمان توجه کردم، احساس میکردم که مسئلهای وجود دارد.
از آنطرف در نشانهها و مباحث آخرالزمان که نگاه میکردم میدیدم که در اینجا موضوع ارتباط بین سیدالشهدا و آخرالزمان موضوع جدی و اصلی است. پرچم اصحاب امام در آخرالزمان چیست؟ یالثارات الحسین. از طرف دیگر شما در زیاتنامههای سیدالشهدا که نگاه میکنید، میبینید که مسئله انتقام در آخرالزمان است؛ شخصی به من گفت که اینقدر صحنه رو مثلاً خونینش نکنید، ولی انتقام خون سیدالشهدا شاید اصلیترین یا جدیترین یا حداقل یکی از جدیترین مسائل آخرالزمان است.
از این ارتباط من کمکم متوجه یک مسئله شدم و آن مسئله این است که(این خیلی مقدمات دارد که بخواهم خدمت شما عرض کنم، و این بحث باید توسعهای باشد، که ما داریم در مورد مفهوم یهود و صهیونیسم امروز میرویم.)، بنیامیه و یهود آن روز یکی بودند و در واقع دقیقتر بگویم بنیامیه، یهودی بودند و در آخرالزمان همین نسل بنیامیه در واقع منقطع نشده است و همین جریان اموی استمرار پیدا میکند و در طول تاریخ جلو میآید و به آخرالزمان میرسد. اینکه این ماجرا چگونه قابل تطبیق و بحث است مفصل است و باید توضیح دهم ولی متأسفانه نمیرسیم.
هم باید کمی به نشانههای ظهور و جریان سفیانی در آخرالزمان و آن نقشی که سفیانی دارد و نسبتی که با بنیامیه دارد و هم به جریانی که درآیات اول سوره مبارکه اسراء در مورد سرنوشت یهود گفته میشود، که به نظرم میرسد خیلی هم بحث مهمی است، بپردازیم و اگر آن را شروع کنیم تقریباً یک جلسه از این دو جلسهی ما را میگیرد و به بقیه مباحثمان نمیرسیم ولی اجمالاً همهی این آیات و روایات را که شما کنار هم بگذارید، متوجه میشوید که سفیانی که در آخرالزمان هم نسل بنیامیه ظهور میکند و دشمن اصلی امام است بیانگر خط متصل است.
بنیامیه درگذر تاریخ
از زمان شروع خلافت تا سال ۱۳۲ هجری: یعنی اینگونه نبود که بنیامیه سال ۱۳۲ به دست بنیعباس منقرض شود و تمام شود و ما دیگر با پدیدهای به نام بنیامیه مواجه نباشیم. بنیامیه استمرار پیداکرده و حقیقت بنیامیه همین چیزی است که ما امروز به نام صهیونیسم میشناسیم. خود بنیامیه ازلحاظ نفسی قابل تعقیب هستند که چهکار کردند. میدانید بعد از اینکه بنیامیه سقوط کرد، حدوداً چهل سال قبل از سقوط بنیامیه(سال ۹۲هجری)، اندلس توسط موسی بن نصیر حاکم افریقیه فتح شد و این گروه بنیامیه به اندلس رفتند. آن زمانی که ما میگوییم حکومت اسلامی اندلس باید حواس ما باشد که حکومت، حکومت اموی است. آنجا اتفاقی افتاد و جریانی به نام مورها ادامه پیدا کرد و تا همین اواخر بودند.
بنیامیه در اندلس مستقر شد و میدانید که یهودیها هم از خیلی قبلتر به اندلس رفته بودند و تقریباهمزمان باهمان تحولات داخل اروپا آنها در آن مکان همدیگر را پیدا کردند و در تاریخ یهودیان گفته میشود بهترین دورهای که یهودیها مخصوصاً در اروپا گذرانده بودند ذیل حکومت اندلس بود، چونکه مسلمانها بودند و بهتر از مسیحیها با اینها رفتار میکردند. این میتواند برای ما هم خوب باشد و بگویم ما مسلمانها آدمهای خوب و روشنفکری بودیم، ولی واقعیت این است که بنیامیه و یهود باهم دیگر یکی بودند و طبق این تحلیلی بدون استدلالی که خدمت شما عرض کردم اینها باهم در اندلس میمانند.
از سال ۱۳۲ هجری تا سال ۱۴۹۲میلادی: حدود سال ۱۳۲ که بنیعباس سرکار میآید؛ میدانید که بنیعباس خیلی با شدت و غضب با بنیامیه برخورد کرد و هیچچیزی از بنیامیه باقی نگذاشت ولی تنها جایی که بنیعباس با آن همه قدرت (فرض کن زمان هارون، چه قدرتی بنیعباس داشتند.) نرفت، اندلس بود. اینها وارد اندلس نشدند، درصورتیکه ورود به اندلس به معنای ورود به اروپا بود و یک قاره را برای اینها تضمین میکرد. ضمن اینکه اگر با دقت به این مسئله توجه کنیم میبینیم که، ورود بنیامیه به اروپا از طریق اندلس هم مشکوک است.
یعنی احتمالاً اینگونه که آدم میفهمد اروپا در حال فتح و ورود اسلام بود. اینها رفتند جلوی درب اروپا یک دینامیت گذاشتند منفجر کردند درب رو بستند و الا حرفی که از جنگ آن زمان گفته میشد این بود که: زمانی که وارد اندلس شدیم مثل این بود که به تفریح آمدیم و هر چه جلو میرفتیم آنجا را بهراحتی میگرفتیم. ولی اینکه چرا اینها در همین قسمت اندلس متوقف شدند؟ و سالها اینجا ماندند و بعداً هم هیچ تلاشی برای اینکه اروپا گرفته شود انجام نشد، سؤال است.
بعد از اینکه بنیالعباس سرکار آمد، بههیچوجه متعرض اینها نشد و حکومت اموی با کمی تغییرات ایجاد شد ولی شکل حکومت باقیمانده بود. تا چه تاریخی؟ تا ۱۴۹۲میلادی. از سال ۱۹۴۲میلادی تا به امروز: ۱۴۹۲ میلادی خیلی تاریخ عجیبی است، در یک سال دو اتفاق بسیار بزرگ و مشهور افتاد. اول آن سال حکومت اسلامی اندلس سقوط کرده و در نوامبر همان سال آقای کریستف کلمب که بهاحتمال خیلی زیاد یهودی است و جزء یهودیهایی است که در بین مسلمانها زندگی میکردند و میفهمیدند که مسلمانها با کشتی دارند بهجایی میروند که آنها نمیشناسند. به همین دلیل نقشهها را دزدیدند، پول خرج کردند و یک کشتی درست کردند و به آمریکا رفتند.
در واقع آنهایی که وارد آمریکا شدند بنیامیه و یهود در هم بودند و حکومت آمریکا از اول یهودی و اموی و به تعبیر امروز صهیونیستی بودند، در کلام مجبور هستیم که هر دو اسم را باهم بکار ببریم ولی بدانید اینها باهم یکی بودند، دو اسم و دو جلوه از یک پدیده هستند که در دورههای تاریخی متفاوت شکلگرفتهاند. اینها بودند که رفتند آمریکا و آنجا در ۱۰۰ سال اول ۹۰ میلیون سرخپوست را کشتند و توانستند حکومت خودشان را مستقر کنند.
درواقع دستگاههای حکومت آمریکا، حکومتی اموی، یهودی، صهیونیستی خالص است که از روز اول به این شکل درستشده است و اینکه ما فکر میکنیم حکومت آمریکا یک حکومت مسیحی است، اشتباه است و متأسفانه ما این اشتباه را زیاد میکنیم.
در همین دوره معاصر خودمان و در برنامههای تحلیلی خودمان فکر میکنیم اسرائیل از طریق، چند لابی صهیونیستی (مثل آیپک که عمدتاً به صهیونیسم یهودی برمیگردند و در آمریکا قوی هستند) و رئیسجمهورهایی که سرکار میآیند (که اگرچه مسیحی هستند ولی بالاخره لابیهای صهیونیستی مجبورشان میکنند برجهت منافع اسراییل کار کنند.) حاکم بر آمریکا میشود؛ درحالیکه ماجرا دقیقاً برعکس است.
تعبیر حضرت امام خمینی (ره) این بود که شیطان بزرگ آمریکا است و آمریکا به این صورت یک شعبه بسیار خبیثی از آمریکا در منطقهی ما به نام رژیم صهیونیستی اسراییل زده است، که آن هم برای خودش کارکردهای خودش را دارد که میتوانیم بررسی کنیم، ولی آمریکا از بنیه اینچنین شکل گرفت و بعداً همینها بودند جنگ جهانی اول، جنگ جهانی دوم را پشت سرش راه انداختند.