-
شنبه, ۴ مرداد ۱۳۹۹، ۱۰:۴۵ ب.ظ
-
۸۲۹
معاویه در دهه ۶۰ دیگر در سطح اجتماعی از آن قدرت و توان دهه ۵۰ حکومت خود برخوردار نبود و دیگر از آن دیکتاتوری که کسی جرئت مخالفت با او را نداشت خبری نبود. به همین جهت وی در انتقال خلافت به یزید دچار تنش و سستی در حاکمیت شده بود.
پایگاه اطلاعرسانی استاد مهدی طائب؛ قبل از پرداختن به جزئیات و جوانب مختلف حرکت امام حسین(علیهالسلام) در شش ماهه مانده به عاشورا و نیز حوادث روز عاشورا، لازم است ابتدا اشاره کوتاهی به وضعیت علما در اواخر دوران حکومت معاویه و موضعگیری علما حاکمیت وی داشته باشیم.
با توجه به اطلاعات و مطالبی که در دسترس است و آنچه در خصوص نحوه نگرش علما به معاویه در این دوران میتوانیم مشاهده کنیم، آن است که دیگر علما در آن زمان به معاویه نگاه مطلق گرایانه نداشتند و برخلاف اوایل شکل گیری گفتمان خلفا و دوران خلافت ایشان، که به آنان نگاه مطلق گرایانه وجود داشت، معاویه دیگر از آنچنان مقبولیتی که برای خلفا وجود داشت برخوردار نبود و کاملا مقیدتر شده بود.(۱)
برای نمونه با بررسی شخصیت عبدالله بن عمر، سعدبن ابی وقاص، ابوهریره، ابوموسی اشعری و فراز و نشیبهایی که در موضع گیری آنان نسبت به معاویه وجود داشت، کاملاً تغییر این نگاه مشهود است.
این فرصت مناسبی بود تا سیدالشهدا(علیهالسلام) بتواند اثرگذاری خوب اما نامحسوس در جامعه داشته باشند و بدون آن که جریان مخالف بتواند بر روند اجتماع تاثیر گذار باشد، روند دین گرایی مردم را با نصایح خویش در جامعه حفظ نمایند و تا آنجا پیش ببرد که علی رغم دستور یزید به فرماندار مدینه و مکه، آنان در برخورد با امام(علیهالسلام)، حاضر نشدند در مقابل امام(علیهالسلام) بایستند یا مانع حرکت آن حضرت از مدینه یا افشاگریهای ایشان در مکه شوند و در نتیجه همین اثرگذاریها بالطبع سرعت انحرافات را در جامعه آن روز کم میکرد.
بنابراین، معاویه در دهه ۶۰ دیگر در سطح اجتماعی از آن قدرت و توان دهه ۵۰ حکومت خود برخوردار نبود و دیگر از آن دیکتاتوری که کسی جرئت مخالفت با او را نداشت خبری نبود. به همین جهت وی در انتقال خلافت به یزید دچار تنش و سستی در حاکمیت شده بود و بسیاری از فرماندارها و استاندارهای منصوب از جانب او دیگر بر این باور نبودند که یزید میتواند آن حاکمیت را ادامه دهد یا آن را اداره کند.
به همین جهت هم جامعه و حتی فرمانداران منصوب معاویه در این ایام با نگاه به احتمال پیروزی امام حسین(علیهالسلام) به ناچار با آن حضرت و حرکت ایشان اقدام معامله گرانه داشتند. از همین جاست که وقتی شما نحوه برخورد فرماندار مدینه و به دنبال آن فرماندار مکه را با آن حضرت در مکه مشاهده میکنید، با خواست و برنامههای یزید همراه نیست، علیرغم آنکه آنان هم از نظر ذاتی افرادی شقی و از بنی امیه هستند.
به همین دلیل در چنین وضعیتی در خلال ماه رجب تا ذی الحجه، که ماه حج است و قبل از آن، که موسم عمره و مقدمه حج است، به ویژه در عمره رمضان، که از اهمیت خاصی بین مردم برخوردار است و جمع کثیری از آنان در این ماه در مسجد معتکف میشوند، فرصتی برای امام(علیهالسلام) فراهم آمد تا با افشاگری، مردم را از یزید و اهداف وی آگاه نمایند.
نکته دیگر که در افشاگری امام(علیهالسلام) حائز اهمیت است، این است که آن حضرت لبه تیز سخنانشان را متوجه یزید کردند و کاری به معاویه نداشتند، زیرا میدانستند که مردم مدت زیادی تحت حاکمیت معاویه قرار داشتند و به راحتی نمیتوان ذهن آنها را عوض نمود، اما طبیعی است که روند افشاگری نه تنها معاویه، که قبل از او جریان نفاق داخلی را هم افشا میکرد.
انتهای پیام/
منبع: کتاب ثاقب جلد 1، نگاهی تحلیلی به تاریخ صدر اسلام، مؤلف حجتالاسلام والمسلمین طائب، تحقیق و نگارش محمدمهدی حامدی، چاپ اول سال 95، انتشارات کمال الملک، صص35-36
پی نوشت؛
1 – بدین معنا که دیگر وی از آن قداستی که مردم برای خلفای ثلاث قائل بودند، برخوردار نبود.