-
يكشنبه, ۹ شهریور ۱۳۹۹، ۱۰:۱۵ ب.ظ
-
۴۸۱

در روز عاشورا همه کسانی که به میدان کربلا آمدهاند، همگی از رفتار و برنامه امام حسین(علیهالسلام) شکل گرفتند.
پایگاه اطلاعرسانی استاد مهدی طائب؛ با تمام شدن آن شب به یاد ماندنی و تاثیرات عمیق آن، سرانجام صبح عاشورا فرا رسید و با ملحق شدن عده دیگری به سپاه امام(علیهالسلام) در حالی جنگ آغاز شد که نیروهای حاضر در سپاه حضرت(علیهالسلام) به سه بخش؛ 1 - اصحاب، 2 - اهلبیت(علیهمالسلام) و 3 - خود سیدالشهدا(علیهالسلام) تقسیم میشدند.
در ابتدا و قبل از آغاز نبرد اصحاب با هم قرار گذاشتند که تا زمانی که آنها زنده هستند اجازه ندهند نوبت به اهلبیت(علیهمالسلام) برسد و با رفتن به میدان هم سعی میکردند با سخنرانی و افشاگری جنگ را طولانی کنند تا که شاید فرجی حاصل شود و بتوانند مانع شهادت سیدالشهدا(علیهالسلام) شوند.
به همین جهت هم تک تک به میدان میرفتند، آنقدر میجنگیدند تا به شهادت برسند و بدین صورت آنقدر جنگ را طولانی کردند که نبرد به ظهر کشیده شد و وقت نماز فرا رسید. در این هنگام ابوثمامه صائدی(1) نزد حضرت(علیهالسلام) آمده و به ایشان عرض کرد: یا اباعبدالله(علیهالسلام) جانم به فدایت... دوست دارم که پروردگارم را در حالی ملاقات کنم که این نمازی را که وقت آن رسیده است، بخوانم.
سیدالشهدا(علیهالسلام) هم سر خود را بلند کردند و فرمودند: از نماز یاد کردی، خداوند تو را از نمازگزاران ذکرگو قرار دهد، آری اکنون اول وقت آن است.
سپس فرمودند: از آنان بخواهید از ما دست بکشند تا نماز بخوانیم.(2)
اما در هنگام نماز نیز دشمن دست برنداشت و به ایشان حمله کرد و چند تن از اصحاب نیز در دفاع از ایشان به شهادت رسیدند. بعد از نماز هم دشمن که ظاهراً متوجه شد اصحاب قصد طولانی کردن نبرد را دارند تصمیم به حمله ناگهانی گرفت و با حمله دستهجمعی سپاه عمر سعد به ناچار اصحاب برای دفاع به سمت آنان یورش بردند و موفق شدند حمله آنان را دفع کنند، ولی همگی در این تهاجم به شهادت رسیدند.
بعد از این حمله و شهادت تمامی اصحاب اوضاع در اردوگاه حضرت(علیهالسلام) به هم ریخت و تنها ۱۸ نفر از اهلبیت(علیهمالسلام) باقی ماندند و نوبت به آنها رسید تا به دفاع از حریم امام(علیهالسلام) بپردازند.
در روز عاشورا همه کسانی که به میدان کربلا آمدهاند، همگی از رفتار و برنامه امام حسین(علیهالسلام) شکل گرفتند. گرچه زمان اثر گذاری و عکس العمل آنها فقط منحصر به آن روز نخواهد بود، زیرا آنها عاشورا، شب عاشورا و نماز و مناجات حضرت(علیهالسلام) را هم هم دیدند و سخنرانیهای حضرت(علیهالسلام) را هم شنیدند و در نهایت هم نه تنها آن همه فجایع را با چشم خود دیدند که ثبت هم کردند تا برای دیگران هم نقل کنند.
بنابراین هنگامی که از صحنه کربلا رفتند به جز گروهی که به دلیل کثرت گناه و معاصی قلبشان تیره و تار شده و دیگر جایی برای سفید شدن و توبه باقی نمانده بود، یا کسانی همچون سران خوارج مانند شمربن ذی الجوشن که حتی بعد از آنکه امام حسین(علیهالسلام) را هم کشتند از کرده خود پشیمان نشدند، مابقی همگی از این حادثه متأثر شدند و در بازگشت از کربلا نهتنها اظهار پشیمانی کردند که دچار عذاب وجدان هم شدند و به ناچار برای رهایی از این عذاب وجدان سعی نمودند در بازگشت به کوفه با تعریف از امام حسین(علیهالسلام) آن را جبران کنند از همین جا است که خود آنها آرام آرام تبدیل به مبلغینی برای حادثه عاشورا گشتند. «و مکرو و مکرالله والله خیرالماکرین؛(3) یهود با خدا مکر کردند و خدا هم در مقابل با آنها مکرد کرد و خدا از همه بهتر تواند مکر کرد.
منبع: کتاب ثاقب جلد 1، نگاهی تحلیلی به تاریخ صدر اسلام، مؤلف حجتالاسلام والمسلمین طائب، تحقیق و نگارش محمدمهدی حامدی، چاپ اول سال 95، انتشارات رشید، صص101-102 و 108
پی نوشت؛
1 – ابوثمامه عمرو بن عبدالله صائدی
2 – تاریخ طبری، ج5، ص439-441
3 – آل عمران، 54