-
شنبه, ۹ فروردين ۱۳۹۹، ۰۲:۱۰ ق.ظ
-
۶۶۴
در سفرنامههای دیپلماتها و ناظران خارجی، اغلب به تضاد بین روحانیون و دولتیها اشاره شده است، البته نوعاً به دلیل بی اعتقادی نویسندگان آنها تنها به ظاهر قضیه توجه شده ولی در عین حال در حد معمول نیز گاه اعترافات جالبی دارند.
پایگاه اطلاعرسانی استاد مهدی طائب؛ ظلم حکام نیز سبب دیگری بود تا مردم به چهرههای مقدس و مهذب جامعه که همان علما بودند پناه برده و آنان را به عنوان محافظ خود در قبال حکام بپذیرند. گرچه ممکن بود در این میان عالمان فاسدی نیز یافت شوند که برای(دنیاداری)، به (دینداری) تظاهر کرده و حتی دست به کارهای ناروا بزنند.
طبیعی است که مردم با اینکه این نمونههای اندک میدیدند هیچگاه از اکثریت سالم که در هنگام تجاوز به حقوقشان جانبدار آنها بودند، فاصله نگرفتند. به خصوص که علما به عنوان قضات شرعی، رسماً کار حفظ عدالت را در جامعه بر عهده داشتند گرچه با دخالت حکام و با محدودیتهایی که برای آنها به وجود میآمد توانایی کار بیشتر از آن چه در آن محدوده در اختیارشان بود، نداشتند. چون قدرت سیاسی رسمیدست حکام بود.
در سفرنامههای دیپلماتها و ناظران خارجی، اغلب به تضاد بین روحانیون و دولتیها اشاره شده است، در این کتابها گاه نظرات مثبت و گاه منفی ابراز شده، نوعاً به دلیل بی اعتقادی نویسندگان آنها تنها به ظاهر قضیه توجه شده و بعضیا برخوردهای روحانیون در قیاس با کشیشان کلیساها آن هم در قرون وسطا، سنجیده شده است، در عین حال در حد معمول نیز گاه اعترافات جالبی دارند که خود دلیل مناسبی بر اهمیت موقعیت علما از لحاظ عدالت خواهی و تقدس و پاکی آنان است.
لیدی شیل مینویسد: در تمام شهرهای ایران عده کثیری مجتهد و ملای دانشمند وجود دارد که در راستی و درستی کاری آنها هیچ شکی نیست و اغلب مورد پیشتیبانی و احترام عامه مردم قرار دارند و همگی با جان و دل به اجرای دستوارتشان گردن مینهند. بعضی از آنها به قدری در اعمال و رفتارشان وسواس دارند که حتی از تفسیر احکام و قضاوت شرعی نیز خودداری میکنند تا مبدا از این بابت مرتکب قصور و بی عدالت شوند.(1)
سرجان ملکم مینویسد: (مجتهدان) آنان شغلی نمیگیرند، کار قبول نمیکنند، وظایف خاصی ندارند اما به سبب دانش والا، دینداری و فضیلتشان بارای خاموش اما متفق هموطنانشان دعوت میشوند که راهنمای آنها در مذهب باشند و حامیشان در برابر حکمرانان.(2)
پولاک مینویسد: ملاها بین محرومین و فرودستان طرفداران بسیاری دارند، اما دولتیان از ملاها میترسند زیرا میتوانند قیام بر پا کنند. به هر حال این را هم نمیتوان منکر شد! که ترس از آنها وسیلهای است که استبداد و ظلم زورگویان را تا اندازهای محدود و تعدیل میکند.(3)
پولاک پس از آن اشاره به رقابت و درگیری علما و حکام دارد. از نظر پولاک و امثال او که صرفاً به ظواهر مینگرند، این برخورد تنها یک رقابت برای دنیاداری بیشتر است. به عبارت دیگر دعوا بر سر حکومت و قدرت است، نه بر سر دینداری.
دلیل اظهار این مطلب آن است که اینها از عمق زندگی علما اطلاعی نداشته و حتی و حاضر نیستند علاقه دائمیمردم را به آنها که از نزدیک با علما آشنایی دارند دلیل بر این مطلب بدانند.
کمپفر که در زمان صفویه به ایران آمده(قرن هفدهم میلادی) بحث مبسوطی راجع به روحانیون و نقش آنها دارد و به خصوص اشاره به نفوذ(مجتهد) کرده و اینکه همه معتقدند که(طبق آیین خداوندی پیشوایی مردم روحانی مردم و قیادت مسلمین به عهده مجتهد گذاشته شده است، در حالی که فرمان روا تنها وظیفه دارد به حفظ و اجرای نظرات وی همت گمارد برحسب آن چه گفته شد مجتهد نسبت به جنگ و صلح نیز تصمیم میگیرد بدون صلاح دید وی هیچ کار مهمیکه در زمینه حکومت بر مؤمنین باشد صورت نمیپذیرد.)
آن چه که از نظر او مهم است، اینکه داشتن این اختیارات برای شاه بسیار(شاق و ناگوار) است او همچنین به رفتارهای تصنعی شاه در احترام به(مجتهدین) اشاره کرده و درباره علت اقدام شاه به آنان مینویسد: شاه پروای مردم را میکند زیرا پیروی مردم از مجتهد تا بدان پایه است که شاه صلاح خود نمیداند به یکی از اصول غیر قابل تخطی دین تجاوز کند و یا در کار مملکت داری به کاری دست بزند که مجتهد ناگزیر باشد آن را خلاف دیانت اعلام کند.(4)
نمونه این قضاوتها و اشارات درباره موقعیت علما و حکام در نوشتههای تاریخی فراوان است و ما در این جا تنها برای آن که مقدمهای بر فهم بهتر موضوع علما باشد بدان اشاره کردیم.
منبع:
بررسی و تحقیق در جنبش مشروطیت(رسول جعفریان) سال 69، صص 29-33
پی نوشت؛
1 - خاطرات لیدی شیل، ص117
2 – تاریخ ایران، ج2، 316 به نقل از کتاب نمای ایران ص216، مقاله لمبتون
3 - سفرنامه پولاک، ص225
4- سفرنامه کمپفر به ایران، ص128