-
سه شنبه, ۷ مرداد ۱۳۹۹، ۱۰:۵۰ ب.ظ
-
۶۷۰
باور عمومی آگاهان به تاریخ ایران به درستی آن است که مهمترین نیروی پشتیبان انقلاب مشروطیت، همانا علما بودند. اگر آنان انقلاب را تایید نمیکردند مسلما در نطفه خفه میشد.
پایگاه اطلاعرسانی استاد مهدی طائب؛ نهضت مشروطیت که با مشارکت اقشار و طبقات مختلف اجتماعی و با دیدگاههای گوناگون فکری و اهداف متفاوت شکل گرفت؛ ریشه در علل و عوامل مختلف داخلی و خارجی داشت.
سلطنت ناصرالدین شاه قاجار(١٢٢٥ ١٢٧٥ه.ش.) موجبات ناتوانی بُنیه مالی و عقب ماندگی شدید اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی را فراهم ساخته؛ در نتیجه استبداد مطلقه داخلی و گسترش روزافزون دخالت قدرتهای خارجی را در کشور سبب گردیده بود.
این عوامل در کنار آشنایی برخی ایرانیان با بعضی از متون و آرای روشنفکران اروپایی، عامل افزایش شکلگیری انجمنها، اندیشهها، اقدامات اصلاحی و نوگرایانه گروهی از نیروهای مذهبی و آگاهان نهضت مشروطیت به رهبری روحانیت و روشنفکران گردید.(آجودانی؛ ١٣٨٣ :٦-٦٥)
هر دو نیروی مزبور که از نخبگان جامعه بودند؛ بهتر از دیگران میدانستند؛ سرچشمه بحران موجود - یعنی عقب ماندگی ایران و استیلای بیگانه بر آن - از کجاست. البته روشنفکران در جریانات مبارزات ضد استبدادی، در مقایسه با روحانیت از پایگاه فکری گستردهای در میان جامعه برخوردار نبودند.(اکبرزاده؛١٣٨٠:٣٢)
باور عمومی آگاهان به تاریخ ایران به درستی آن است که مهمترین نیروی پشتیبان انقلاب مشروطیت، همانا علما بودند. اگر آنان انقلاب را تایید نمیکردند مسلما در نطفه خفه میشد.(حایری؛١٣٦٠ : ٢٩دیباچه)
ادوارد براون نیز معتقد است: یکی از جنبههای بارز انقلاب ایران زیرا قطعاً در خور نام انقلاب است آن است که روحانیون خود را در طرفی قرار دادهاند که پیشرو و آزادی خواه است. فکر میکنم که این امر تقریبا در تاریخ جهان بی بدیل است.(براون؛١٣٧٦ :١٢٨)
همچنین شکل گیری یک سلسله حوادث و دستاویزهای سیاسی و فرهنگی در آستانه انقلاب مشروطیت و اقدامات نابخردانه مظفرالدین شاه قاجار و صدراعظم وقت(عبدالمجیدخان عین الدوله) موجب گسترش مبارزات مذهبی علیه حکومت قاجار و زمینههای تداوم نقش سنتی علمای دینی در رهبری مبارزات مردمی بر ضد حکومت گردید.
برای نمونه انتشار تصویری از نوزبلژیکی رئیس گمرک ایران که وی را در یکی از مجالس رقص در حالی که لباس روحانیت بر تن پوشیده بود؛ نشان میداد(ناظم الاسلام کرمانی؛١٣٧٥ :٢٦٨) و یا اقدام حاکم کرمان شاهزاده ظفرالسلطنه در دستگیری و شلاق زدن و تبعید حاج میرزا محمدرضا مجتهد در پی درگیریهای فرقه شیخیه و متشرعه در کرمان(دولت آبادی؛١٣٧١:٦) و اصلی ترین علّت دستگیری و شلاق زدن تعدادی از تُجّار به بهانه گرانی قند(ناظم الاسلام کرمانی؛١٣٧٥:٣٢٤) در سال ١٢٨٤ش به دلیل جنگ روسیه و ژاپن، واردات قند ایران که اکثراً از روسیه تأمین میشد؛ بشدت کاهش یافته و قند در تهران کمیاب و گران شده بود.
علاء الدوله حاکم تهران این موضوع را بهانه قرارداد و دوتن از تجّار قند را که یکی از آنان تاجر مُسن و خوشنامی به نام حاج سیدهاشم قندی بود در بازار تهران به دلیل احتکار و گرانفروشی در روز روشن در ملأ عام فلک نمود. روابط نزدیک علما و تجّار بر کسی پوشیده نبود.
انگیزه دولت نیز روشن بود. از یک سو میخواست کمبود قند و مشکلات به وجود آمده را به گردنِ تجّارِ مخالفت حکومت، بیندازد و از سوی دیگر با این تنبیه به متحدان آنان یعنی روحانیون نیز ضربهای وارد سازد. این امر هرچه بود نتیجهای بر خلاف انتظارات دولت به وجود آورد؛ زیرا موجب ائتلاف گستردهتر گروههای مخالف دربار به ویژه روحانیون و بازاریان به رهبری علمایی چون آقاسید محمد طباطبایی و آقا سید عبداﷲ بهبهانی شد؛ حمایتی که توسط حداقل سه تن از مجتهدان اصلی کربلا و نجف از نهضت مشروطه به عمل آمد و تکفیر عملی شاه توسط آنها، کاملاًمشهور و معلوم است.(براون؛١٣٧٦:١٣٣)
معترضان ضمن ادامه مخالفت خود با تجمع در مسجد شاه، اهداف خود را مبنی بر عزل علاءالدوله حاکم تهران و انعقاد مجلسی از سوی پادشاه جهت رسیدگی به عرایض مردم خواستار شدند.(محمد ناظم الاسلام کرمانی؛١٣٧٥ :٣٣٤)
به دنبال این اقدامات در شوال ١٣٢٣ه.ق در ابتدا، گروهی از روحانیون و طلاب به ریاست علمایی نظیر بهبهانی و طباطبایی و سپس قریب به دو هزار نفر از مردم در اعتراض به استمرار مظالم حکومت وقت در آستانه حضرت عبدالعظیم(ع) به تحصن پرداختند.
آنان خواستار تاسیس عدالت خانه در ایران و اجرای احکام اسلام درباره آحاد جامعه و عزل علاءالدوله از حکومت تهران، عزل نوزبلژیکی از سرپرستی گمرک، عزل عسگر گاریچی، بازگشت محترمانه حاج میرزا رضا کرمانی به کرمان، باز گرداندن مدرسه خان مروی به حاج شیخ مرتضی و موقوف نمودن تومان دهشایی کسری مواجب و مستمریات مردم بودند.(کسروی؛١٣٧٠:٦٧)
و سرانجام با افزایش اعتراضات مردمی مظفرالدین شاه قاجار در ذی القعده ١٣٢٣ه.ق دستور بررسی و پذیرش درخواست متحصنین را در زمینه تاسیس عدالتخانه مطابق قوانین شرع و برای اجرای احکام شرع را تأیید کرد و بدین سان بهبهانی و طباطبایی و سایر علما و متحصنان با احترام و استقبال گروهی از مردم به تهران بازگشتند.(آجودانی؛١٣٨٣ :٧٢-٧٠)
اما با فرا رسیدن سالروز ایام شهادت حضرت فاطمه(س) در سال ١٣٢٤ه.ق و برپایی مجالس عزاداری و سخنرانی در مساجد و گسترش مبارزات علما و مردم علیه دولت، به دستور حاکم تهران، حاج شیخ محمد واعظ از روحانیون مخالف دولت در تاریخ ١٨جمادی الاول بازداشت گردید که این امر منجر به درگیری میان مردم و نیروهای دولتی و کشته شدن طلبه جوانی به نام سیدعبدالحمید شد.
بدین سبب در ابتدا جمعی از علما از جمله شیخ فضلﷲ نوری در مسجد جامع تهران اجتماع(برای اطلاع بیشتر ر.ک کسروی؛١٣٧٠ص :١٠٩-١٠٦-١٠٥) و سپس مهاجرت کبرای آنان به قم آغاز گردید و چند روز پس از مهاجرت علما و گروهی از مردم به قم، گروههای دیگری از مردم تهران که بیشتر تحت تاثیر روشنفکران مشروطه طلب بودند در سفارت انگلیس متحصن شدند.(همانجا : ١١٩) دیر زمانی از این گونه اقدامات نگذشته بود که در تاریخ ١٤جمادی الثانی ١٣٢٤ق سرانجام مظفرالدین شاه اولین دستخط خود مبنی بر تشکیل مجلس از منتخبین شاهزادگان، علما، قاجاریه، اعیان، اشراف، ملاکین، تُجّار، اصناف و منتخبان طبقات مرقومه را در دارالخلافه طهران صادر کرد.(ملک زاده؛١٣٦٣:٣٧٣)
اما متحصنین، فرمان شاه را به دلیل اینکه نامی از توده ملت در آن برده نشده بود، ناکافی دانسته و شاه ناچار در ١٦جمادی الثانی فرمان تشکیل مجلس شورای اسلامی را صادر کرد و بدین طریق علمای مهاجر و متحصن در قم به تهران بازگشتند. گرچه در تاریخ ١٨جمادی الثانی شاه مجدداً به دنبال درخواست متحصنین در سفارت انگلیس فرمانی صادر و مجلس شورای اسلامی به مجلس شورای ملی تغییر یافت.
سرانجام نهضت با برخی اختلافات در اندیشهها و آرمآنها بین روحانیون و مشروطه طلبان به پیروزی رسید. در این میان علمای ایرانی مقیم نجف، همچون آیات عظام تهرانی، خراسانی و مازندرانی نقش موثری در حمایت از نهضت مشروطه بر عهده داشتند.
برای نمونه آخوند خراسانی در یکی از نامهها که به ایران ارسال میکند اهداف خود را در حمایت از نهضت مشروطه اینگونه بیان میدارد: هدف در حمایت از مشروطه این است که برای مردم زندگی راحت بیاورند، ستم را از سرشان بردارند و از ستم دیدگان پشتیبانی و به کسانی که گرفتار هستند کمک کنند و قانون خدایی را اجرا و کشور اسلامی ایران را از حمله کفار نگاهبانی کند.(حائری؛١٣٦٠ :١٢٣)
ابزارهای جامعه پذیری سیاسی علما
روحانیت و عالمان دینی با محور قرار دادن فعالیتهای فرهنگی و فکری، سعی در طرح یک فرهنگ سیاسی مستقل در میان مردم به عنوان الگوی جایگزین داشتند. در این میان از ابزارهای گوناگونی برای جامعه پذیری سیاسی بهره میجستند که مهمترین آنها عبارت بود از؛
مرجعیت دینی: یکی از کارهای مهم روحانیت، رهبری و هدایت دینی مردم و استنباط احکام اسلامی بود که این نقش، یک رابطه ناگسستنی را در تمام مراحل زندگی بین مردم و روحانیت سبب میگردید. روحانیت با استفاده از این ابزار سعی در برقراری ارتباط با مردم و گروههای مختلف سنی داشتند و با طرح حکومت اسلامی، الگوی جدیدی را مطرح میکردند.
رهبری سیاسی: نقش روحانیت شیعه در مسایل سیاسی و اجتماعی کاملاً در زمآنهای مختلف مشهود است. این نقش به پایگاه اجتماعی روحانیت، موقعیت و فضای ذهنی مردم و نظام سیاسی بر میگشته است.
تَعلق آنان به جنبش بیشتر به طرفداری از بینش اجتماعی و یا اصول اعتقادی خاص مربوط میشد که همانا اعتقادات شیعه و تبعیت آنان از مراجع بوده است که بر اساس آن برای مشارکت در فعالیتهای سیاسی آماده میشدند(زهیری؛١٣٧٩:٩١-٩٠٢)
مساجد، منابر و مجالس وعظ و خطابه: از مهمترین راههای ارتباط روحانیت با مردم مساجد بود. زیرا مسجد مکان ویژهای برای ترویج، تبلیغ و تبیین مبانی فرهنگ اسلام در زمینههای مختلف از جمله فرهنگ سیاسی اسلام به حساب میآمد.
روحانیت به عنوان نیروهای اصلی و محوری مساجد، هدایت مذهبی، اجتماعی و حتی سیاسی را بر عهده داشتند. یک جنبه مهم رشد حرکت انقلابی، مشارکت دایمی و فزاینده سازمآنهای شیعی مذهب ایرانیان در جنبش بوده است. در کشور ٣٥میلیونی ایران، تقریبا هشتاد تا نود هزار مسجد و ١٨٠تا دویست هزار روحانی وجود دارد، سریعترین و مطمئن ترین راه برای رساندن پیام از شهری به رهبران شهر دیگر از طریق شبکه مسجد انجام میگرفت که توسط روحانیون رده بالا صورت میگرفت.(استمپل؛١٣٧٨ :٦٨)
انتهای پیام/
نویسنده: حسین صفری نژاد