-
يكشنبه, ۳۰ شهریور ۱۳۹۹، ۰۱:۳۵ ق.ظ
-
۵۲۱
اولا مبارزه سیاسی یا مبارزه حاد سیاسی که ما به ائمه(علیهمالسلام) نسبت میدهیم یعنی چه؟ منظور این است که مبارزات ائمه معصومین(علیهمالسلام) فقط مبارزه علمی و اعتقادی و کلامی نبود.
پایگاه اطلاعرسانی استاد مهدی طائب؛ توجه به اینکه زندگی مستمر این عزیزان معصوم و بزرگوار -از اهلبیت رسول خدا -با یک جهتگیری سیاسی همراه است، قابل این است که به عنوان یک فصل جداگانه، مورد عنایت قرار بگیرد، و بنده به این مطلب خواهم پرداخت. ان شاء الله مایلم این جمله را قدری با شرح و تفصیل عرض کنم.
اولا مبارزه سیاسی یا مبارزه حاد سیاسی که ما به ائمه(علیهمالسلام) نسبت میدهیم یعنی چه؟ منظور این است که مبارزات ائمه معصومین(علیهمالسلام) فقط مبارزه علمی و اعتقادی و کلامی نبود؛ از قبیل مبارزات کلامیای که در طول همین مدت، شما در تاریخ اسلام مشاهده میکنید؛ مثل معتزله، مثل اشاعره و دیگران. مقصود ائمه از این نشستها و حلقات درس و بیان حدیث و نقل معارف و بیان احکام فقط این نبود که یک مکتب کلامی یا فقهی را که به آنها وابسته بود، صد در صد ثابت کنند و خصوم خودشان را مُفهَم کنند؛ چیزی بیش از این بود. همچنین یک مبارزه مسلحانه هم از قبیل آن چیزی که انسان در زندگی جناب زید و بازماندگانش و همچنین بنیالحسن و بعضی از آل جعفر و دیگران در تاریخ زندگی ائمه(علیهمالسلام) میبیند، نداشتند.
البته آنها را به طور مطلق هم تخطئه نمیکردند؛ بعضی را تخطئه میکردند به دلایلی غیر از نفس مبارزه مسلحانه؛ بعضی را هم تأیید کامل میکردند؛ در بعضی هم به نحو پشت جبهه حرکت میکردند: «لَوَدِدتُ أن الخارجیَّ مِن آلِ محمدٍ خَرَجَ و عَلَیَّ نَفَقَةُ عِیالِه»(بحار الأنوار، ج46، ص172). [امام صادق(ع) فرمود: هر آینه دوست دارم که خروج کننده آل محمد قیام کند و مخارج خانوادهاش بر عهده من]. کمک مالی و آبرویی؛ کمک به جا دادن و مخفی کردن و از این قبیل. لیکن خودشان به عنوان ائمه(علیهمالسلام) آن سلسلهای که ما میشناسیم، وارد در مبارزه مسلحانه نبودند و نمیشدند.
مبارزه سیاسی، نه آن اولی است و نه این دومی؛ عبارت است از مبارزهای با یک هدف سیاسی. آن هدف سیاسی چیست؟ عبارت است از تشکیل حکومت اسلامی و به تعبیر ما، حکومت علوی.
ائمه از لحظه وفات رسولالله تا سال دویست و شصت درصدد بودند که حکومت الهی را در جامعه اسلامی به وجود بیاورند. این، اصل مدعا است. البته نمیتوانیم بگوییم که میخواستند حکومت اسلامی را در زمان خودشان -یعنی هر امامی در زمان خودش- به وجود بیاورند؛ آیندههای میانمدت و بلندمدت و در مواردی هم نزدیکمدت وجود داشت. مثلا در زمان امام مجتبی(علیهالسلام) به نظر ما تلاش برای ایجاد حکومت اسلامی در آینده کوتاهمدت بود.
امام مجتبی در جواب به آن کسانی -مُسَیَّب بن نَجَبه و دیگران- که میگفتند چرا شما سکوت کردید میفرمود: «و إن أدرِی لَعَلَّه فِتنَةٌ لَکُم و مَتاعٌ إلی حین»(سوره أنبیا، آیه 111). [ و نمیدانم؛ شاید آن برای شما آزمایشی و [مهلت] برخورداری تا زمانی [معین] باشد. و در زمان امام سجاد به نظر بنده، برای آینده میانمدت بود که حالا در این باره شواهد و مطالبی را که هست، عرض خواهم کرد. در زمان امام باقر -علیه الصلاة و السلام- احتمال زیاد این است که برای آینده کوتاهمدت بود. از بعد از شهادت امام هشتم، به گمان زیاد، برای آینده بلندمدت بود. برای چه موقع؟ مختلف بود، اما همیشه بود. این، معنای مبارزه سیاسی است.
همه کارهای ائمه(علیهمالسلام) غیر از آن کارهای معنوی و روحی که مربوط به اِعلای نفس یک انسان و قرب او به خدا است -بینه و بین ربّه- یعنی درس، حدیث، علم، کلام، محاجّه با خصوم علمی، با خصوم سیاسی، تبعید، حمایت از یک گروه و رد یک گروه، در این خط است. برای این است که حکومت اسلامی را تشکیل بدهند. این، مدعا است.
انتهای پیام/
منبع: کتاب انسان 250 ساله، صص16- 18.