-
جمعه, ۲۸ شهریور ۱۳۹۹، ۰۱:۱۴ ق.ظ
-
۵۰۳

این بزرگواران(ائمه) یک واحدند؛ یک شخصیتند. شک نمیشود کرد که هدف و جهت آنها یکی است. به همین دلیل باید یک انسانی را فرض کنیم که 250 سال عمر کرده و در سال یازدهم هجرت قدم در یک راهی گذاشته و تا سال دویست و شصت هجری این راه را طی کرده.
پایگاه اطلاعرسانی استاد مهدی طائب؛ رهبر معظم و فرزانه انقلاب زندگی سیاسی ائمه اطهار(علیهمالسلام) را خط ممتدی میدانند که در طول 250 سال(از زمان رحلت پیامبر اسلام تا آغاز غیبت صغری) ادامه داشته است که البته این جنبه از زندگی آن بزرگواران در لابهلای جنبههای دیگر گم شده است. بخش اول از کلام ایشان را تقدیم خوانندگان محترم میکنیم:
غربت ائمه(علیهمالسلام) به دوران زندگی این بزرگواران منتهی نشد؛ بلکه در طول قرنها، عدم توجه به ابعاد مهم و شاید اصلی از زندگی این بزرگواران، غربت تاریخی آنها را استمرار بخشید. یقینا کتابها و نوشتهها در طول این قرون، از ارزش بینظیری برخوردارند؛ زیرا توانستهاند مجموعهای از روایاتی را که در باب زندگی این بزرگواران هست، برای آیندگان یادگار بگذارند؛ لکن عنصر «مبارزه سیاسی حاد» که خط ممتد زندگی ائمه هدی(علیهمالسلام) را در طول 250 سال تشکیل میدهد، در لابهلای روایات و احادیث و شرح حالهای ناظر به جنبههای علمی و معنوی گم شده.
زندگی ائمه(علیهمالسلام) را ما باید به عنوان درس و اسوه فرا بگیریم، نه فقط به عنوان خاطرههای شکوهمند و ارزنده؛ و این، بدون توجه به روش و منش سیاسی این بزرگواران ممکن نیست. بنده شخصا علاقهای به این بعد و جانب از زندگی ائمه(علیهمالسلام) پیدا کردم، و بد نیست این را عرض کنم که اولبار این فکر برای بنده در سال 1350 و در دوران محنتبار یک امتحان و ابتلای دشوار پیدا شد. اگرچه قبل از آن، به ائمه به صورت مبارزان بزرگی که در راه اعلای کلمه توحید و استقرار حکومت الهی فداکاری میکردند توجه داشتم، اما نکتهای که در آن برهه ناگهان برای من روشن شد، این بود که زندگی این بزرگواران، علیرغم تفاوت ظاهری -که بعضی حتی میان برخی از بخشهای این زندگی احساس تناقض کردند- در مجموع، یک حرکت مستمر و طولانی است که از سال دهم، یازدهم هجرت شروع میشود و 250 سال ادامه پیدا میکند و به سال دویست و شصت که سال شروع غیبت صغری است، در زندگی ائمه خاتمه پیدا میکند.
این بزرگواران یک واحدند؛ یک شخصیتند. شک نمیشود کرد که هدف و جهت آنها یکی است. پس ما به جای اینکه بیاییم زندگی امام حسن مجتبی(علیهالسلام) را جدا و زندگی امام حسین(علیهالسلام) را جدا و زندگی امام سجاد(علیهالسلام) را جدا تحلیل کنیم -تا احیانا در دام این اشتباه خطرناک بیفتیم که سیره این سه امام به خاطر اختلاف ظاهری، باهم متعارض و مخالفند- باید یک انسانی را فرض کنیم که 250 سال عمر کرده و در سال یازدهم هجرت قدم در یک راهی گذاشته و تا سال دویست و شصت هجری این راه را طی کرده.
تمام حرکات این انسان بزرگ و معصوم با این دید قابل فهم و قابل توجیه خواهد بود. هر انسانی که از عقل و حکمت برخوردار باشد -و لو نه از عصمت- در یک حرکت بلندمدت، تاکتیکها و اختیارهای موضعی خواهد داشت. گاهی ممکن است لازم بداند تند حرکت کند و گاهی کند؛ گاهی حتی ممکن است به عقبنشینی حکیمانه دست بزند، اما همان عقبنشینی هم از نظر کسانی که علم و حکمت و هدفداری او را میدانند، یک حرکتِ به جلو محسوب میشود. با این دید، زندگی امیرالمؤمنین با زندگی امام مجتبی با زندگی حضرت ابیعبدالله با زندگی هشت امام دیگر -تا سال دویست و شصت- یک حرکت مستمر است. این را بنده در آن سال متوجه شدم و با این دید وارد زندگی آنها شدم. یک بار دیگر نگاه کردم و هر چه پیش رفتم، این فکر تأیید شد.
انتهای پیام/
منبع: انسان 250 ساله: بیانات مقام معظم رهبری درباره زندگی سیاسی - مبارزاتی ائمه معصومین(ع)، صص15- 16.