-
دوشنبه, ۲ تیر ۱۳۹۹، ۰۹:۴۸ ب.ظ
-
۴۹۱
متأسفانه، بعد از انقلاب روحانیون کمی کمکاری کردند و وظیفه خودشان را گردن نظام گذاشتند. برای نمونه، خدمت شما عرض کنم که الان ۲۹ مؤسسه در کشور راجع به فلسطین فعالیت میکنند. دو مؤسسه در این ۲۹ مؤسسه رئیسشان روحانی است.
پایگاه اطلاعرسانی استاد مهدی طائب؛ نخستین نشست تخصصی «جایگاه و عملکرد حوزههای علمیه در تقابل با صهیونیسم» با هدف شناسایی ظرفیت حوزههای علمیه از سوی مؤسسه بررسیهای راهبردی بعثت با حضور اساتید حوزه و دانشگاه در تاریخ بیست و نهم اردیبهشت ماه سال جاری در شهر مقدس قم برگزار شد.
در ادامه سخنان حجتالاسلام والمسلمین اسکندری، استاد حوزه علمیه تقدیم میگردد:
سرزمین مقدس قدس 72 سال است که تصرف شده؛ خداوند درباره آن میفرماید: «سُبْحانَ الَّذی أَسْرى بِعَبْدِهِ لَیْلاً مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذی بارَکْنا حَوْلَهُ لِنُرِیَهُ مِنْ آیاتِنا إِنَّهُ هُوَ السَّمیعُ الْبَصیر»[1] این سرزمین مبارک 72 سال است که در اشغال مشتی آدم وحشی قرار دارد. به فلسطین میتوان سه نوع کمک کرد: کمک نظامی در درجه اول؛ کمک مالی و بعد هم کمک معرفتی و علمی.
به صورت مستقیم، کمک نظامی از عهده حوزه برنمیآید. راه اساسی نجات فلسطین مبارزه است که با کمک نظامی محقق میشود وگرنه با شعار نمیتوان رژیم صهیونیستی را کنار زد. تجربه نشان داده که وقتی مقاومت قدرت گرفت توانست در بعضی از جاها بر رژیم صهیونیستی چیره شود. در اینجا نقش دولتهای اسلامی برجسته است. نقش حوزه عمدتاً زمینهسازی برای حمایت و ایجاد معرفت در ضرورت مقاومت نظامی در برابر رژیم صهیونیستی است. حمایت نظامی مستقیماً به عهده حوزه نیست.
کمک مالی هم به همین صورت است. حوزه در زمینه دوم موفق بوده است. به لحاظ مادی طلبهها وضعیت معیشتی خوبی ندارند. اولین ستاد کمکرسانی جنگ در فیضیه تشکیل شد و بعد از دوران دفاع مقدس به فلسطین کمک میکرد. آقای سجادی مسئول این کار بود. در واقع، حوزه در حد توانش کمک کرده است.
وظیفه سوم که مستقیماً به حوزه ربط دارد، کار معرفتی و علمی است. منظور از حوزه، روحانیون هستند. این وظیفه به دو بخش تقسیم میشود. امام، رهبر معظم انقلاب، مرحوم هاشمی رفسنجانی، شهید مطهری، مرحوم نواب صفوی، مرحوم آیتالله طالقانی، مرحوم سید هادی خسروشاهی، مرحوم آیتالله کاشانی و شخصیتهایی دیگر اقدامات علمی داشتند. بعضی از علما اقدامات عملی انجام دادند. نواب صفوی تعداد زیادی از رهبران کشورهای اسلامی را به مرز سرزمینهای اشغالی برد؛ او میخواست کاری کند تا اسرائیلیها بعضی از آنها را بکشند و خون مسلمانان به جوش بیاید و یورشی به رژیم اشغالگر داشته باشند، اما نشد. پس آنها فعالیتهایی داشتند.
متأسفانه، بعد از انقلاب روحانیون کمی کمکاری کردند و وظیفه خودشان را گردن نظام گذاشتند. برای نمونه، خدمت شما عرض کنم که الان ۲۹ مؤسسه در کشور راجع به فلسطین فعالیت میکنند. دو مؤسسه در این ۲۹ مؤسسه رئیسشان روحانی است. یکی مرکز مطالعات فلسطین در ریاستجمهوری که آقای اختری مسئول آن است. این مرکز دولتی است. بین دولت و نظام ایران تفاوتهایی وجود دارد. همه دولتهای ایران میخواهند در چارچوب نظام بینالملل کار کنند. آنها انقلابی نیستند. رهبر انقلاب فرمود من دیپلمات نیستم. منظور رهبری از این جمله ندانستن دیپلماسی نیست، بلکه در چارچوب روابط دیپلماتیک عمل نمیکنند. ایشان انقلابی است و میخواهد در چارچوب انقلاب کار کند.
از مؤسسات دولتی انتظار معجزه نداشته باشید. شما دیدید آقای عبدالله نوری گفت یعنی چه ما پول ایران را خرج فلسطینیها کنیم. دیگران هم چنین صحبتهایی داشتند. مؤسسه دیگری هم با نام اتحادیه رادیوتلویزیونهای کشورهای اسلامی وجود دارد که رئیس آن آقای کریمیان است. مؤسسه بعثت از همه این مؤسسات فعالتر است ولی اسمش در میان آنها نیست.
در میان حوزویان، مؤسسهای نداریم که رسماً در این میان فعالیت کند. به نظر من، اینجا جایی است که روحانیون میتوانند بیشترین نقش را داشته باشند. چند سال پیش مرکز مطالعات فلسطین تحقیقی در زمینه کتابشناسی فلسطین انجام داد و 620 عنوان کتاب فارسی درباره فلسطین جمعآوری شد. به تعداد انگشتان دست، میان نویسندگان آنها روحانی نبود. حوزه در این زمینه میتواند چند کار انجام دهد:
- ایجاد بینش نسبت به فلسطین در خود حوزه: متأسفانه امروزه عدهای از حوزویان نمیدانند فلسطین چیست.
- ایجاد بینش در مردم فلسطین: چند سال پیش لبنان بودم، فعالیتهایی با حزبالله انجام میدادیم. روزی تصمیم گرفتم به اردوگاه برج البراجنة در بیروت بروم. به هیچ عنوان حزباللهیها اجازه ندادند و گفتند آنجا فسادخانه است، دروغ هم نمیگفتند. وقتی صدام 25 موشک به سمت اسرائیل زد، انتفاضه فلسطین تعطیل شد؛ یعنی مغز آنها کوچک است و بینشی ندارند پس باید در آنها بینش ایجاد شود.
- ایجاد بینش در کشورهای مسلمان که یکی از آنها ایران است. چند سال پیش یادمان هست که گروهی شعار نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران سرمیدادند، گرچه کسانی که این شعار را میدادند در طول هشت سال دفاع مقدس یک تار مویشان برای ایران نیفتاد.
اگر بخواهیم این کارها را انجام دهیم موانعی بر سر راه وجود دارد. عدهای از روحانیون حاضر نیستند در این زمینه قدم بگذارند؛ تحلیلهای غلطی دارند. باید این تحلیلها شکسته شود. باید به حوزویان این بینش را بدهیم که ما کاری به سنیها نداریم، اینجا قبله اول ما بوده است. اینجا سرزمین بارَکْنا حَوْلَهُ است. بینشی ایجاد کردند که فلسطینیها چناناند درحالیکه همه آنها به این شکل نیستند. نوشتار و گفتار خیلی نقش مهمی دارد. بهترین راه برای الگوگیری رژیم صهیونیستی است. در سختکوشی مثل اینها پیدا نمیکنید. وقتی داستان سفرای آنها را میخواندم میگفتم ای کاش به اندازه عدسی اِرق آنها در وزارت امور خارجه ما آمده بود.
شما کتاب مئیر عزری را ببینید. او اولین سفیر اسرائیل در ایران بوده است. این کتاب را بخوانید، ببینید چطور در همه کارهای مسئولین ایران نفوذ میکند. خاطرات آنتونی پارسونز سفیر انگلیس در ایران را بخوانید. ببینید چکار میکرد. شما سری به کفرخانههای[2] آنها بزنید. ببینید چقدر سختکوش هستند. همانطور که در راه باطل تلاش میکنند ما هم در راه حق به این شکل تلاش کنیم.
انتهای پیام/
پی نوشت؛
[1]. سورۀ اسراء، آیۀ 1.
[2] . به این دلیل آنجا را کفرخانه میگویم چون در مسائل جنسی مشترک هستند.