-
سه شنبه, ۵ فروردين ۱۳۹۹، ۰۴:۵۳ ق.ظ
-
۶۲۷
گفتوگوی امام راحل و آیتالله حکیم در روزهای نخست ورود(امام) به نجف نشان میدهد این دو بزرگوار در مباحث کلی خیلی با هم اختلافی نداشتهاند، بلکه آیتالله حکیم زمانه را زمانه امام حسن(ع)، بیوفایی مردم، صلح و سازش با دشمن میدانسته و امام خمینی(ره) زمانه را زمانه مبارزه و حضور مردم میدانستند.
پایگاه اطلاعرسانی استاد مهدی طائب؛ در روزهای نخست ورود امام راحل به نجف اشرف، گفتوگوی خواندنی میان ایشان و آیتالله حکیم رخ میدهد که در ادامه متن آن قابل ملاحظه است؛
امام: خوب است برای تغییر آب و هوا به ایران بروید و اوضاع آنجا را از نزدیک ببینید و مشاهده کنید که بر این ملت مسلمان چه میگذرد. در زمان مرحوم بروجردی عدم اقدام ایشان را علیه دولت جابره حمل بر صحت میکردم و میگفتم مطالب را به ایشان نمیرسانند. نسبت به جنابعالی هم اینطور معتقدم که فجایع حکومت ایران را به سمع شما نمیرسانند والا شما هم ساکت نمیماندید...
حکیم: شما که اینجا هستید، به من لطفی ندارد ایران بروم؛ وانگهی چه میشود کرد، چه اثری دارد؟
امام: قطعاً اثر دارد، ما با همین قیام تصمیمات خطرناک دولت را متوقف کردیم. چطور اثر ندارد؟ اگر علما اتحاد داشته باشند قطعاً مؤثر است.
حکیم: اگر احتمال عقلایی نیز داشته باشد و از طریق عقلایی اقدام شود، خوب است.
امام: قطعاً تأثیر دارد، چنانچه اثر هم دیدیم و منظور ما از اقدام، اقدام عاقلانه است و اقدام غیرعاقلانه اصلاً مورد بحث نیست. مقصود، اقدام علما و عقلاء ملت است.
حکیم: اقدام حاد کنیم مردم از ما تبعیت نمیکنند... برای دین سینه چاک نمیکنند.
امام: مردم در ۱۵ خرداد جوانمردی و صداقت خود را نشان دادند.
حکیم: اگر قیام کنیم و خونی از بینی کسی بریزد، سروصدایی بشود مردم به ما ناسزا میگویند و سروصدا راه میاندازند.
امام: ما که قیام کردیم از احدی بجز مزید احترام و سلام و دستبوسی ندیدیم و هر که کوتاهی کرد حرف سرد شنید و مورد بیارادتی مردم واقع شد. در تبعید ترکیه به یکی از دهات ترکیه که اسمش یادم نیست رفتم. اهالی آن ده گفتند وقتی آتاتورک مشغول عملیات ضد دینی خود شد علمای ترکیه جمع شدند و به اتفاق مشغول فعالیت علیه تصمیمات آتاتورک شدند. آتاتورک ده را محاصره و چهل نفر از علمای ترکیه را به قتل رسانید. من شرمنده شدم، پیش خود فکر کردم که آنها سنی میباشند. وقتی خطر را به دین اسلام نزدیک میبینند، چهل نفر کشته میدهند ولی علمای شیعه در این خطر عظیمی که بر دیانتمان وارد آمده خون از دماغمان نیامد (نه از دماغ من و نه شما و نه دیگری). واقعاً جای خجلت است.
حکیم: چه باید کرد بایستی احتمال اثر بدهیم، کشته دادن چه اثر دارد؟
امام: عملیات ضد دینی دو جور است. یکی مثل رضاخان، بیدینی میکرد و میگفت: من میکنم و نسبت به شرع بیاعتنا بود. البته موضوع اقدام علیه او از باب نهی از منکر بود ولی شاه فعلی هر عمل ضد قرآن و مذهب میکند و میگوید: از دین است، نظر قرآن چنین است، من از قرآن کریم میگویم. این بدعت عظیم که بر اساس دیانت لطمه وارد میکند قابل تحمل نیست. باید جانبازی کرد، بگذارید تاریخ ثبت کند که وقتی دین مورد حمله واقع شد عدهای از علمای شیعه قیام کردند و دستهای از آنها کشته شدند.
حکیم: تاریخ چه فایدهای دارد باید اثر داشته باشد.
امام: چطور فایده ندارد؟ مگر قیام حسین بن علی علیهم السلام به تاریخ خدمت مؤثری نکرد؟ و چه بهره بزرگی از قیام آن حضرت میگیریم؟
حکیم: راجع به امام حسن چه میفرمایید؟ ایشان که قیام نکردند.
امام: اگر امام حسن هم به اندازه شما مرید داشت قیام میکرد. در اول امر قیام کرد، دید مریدها فروخته شدند لذا فتح نکرد. اما شما در تمام ممالک اسلامی مقلد و مرید دارید.
حکیم: من که نمیبینم کسی را داشته باشم که اگر اقدامی کردیم تبعیت نماید.
امام: شما اقدام و قیام نمایید من اولین کسی خواهم بود که از شما تبعیت خواهم کرد!
آیتالله حکیم لبخند میزند و سکوت میکند.
دقت در محتوای بحث این دو مرجع، به ما این را میفهماند که این دو بزرگوار در مباحث کلی خیلی باهم اختلافی ندارند. آنچه مسیر این دو نفر را از هم جدا میکند، شناختی است که از مردم و زمانه دارند. یکی زمانه را زمانه امام حسن و بیوفایی مردم و صلح و سازش با دشمن میداند و دیگری زمانه را زمانه مبارزه و حضور مردم میداند.
منبع:
خاطرات دکتر صادق طباطبائی ج ۱ـ ص ۱۹۷ـ ۲۰۰ آرشیو موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی