-
دوشنبه, ۱۴ مهر ۱۳۹۹، ۱۲:۴۸ ق.ظ
-
۷۹۸
وقتی سیستم در درون(سازمان یهود) خود دچار بحران شد و مشاهده کرد که دیگر یزید قادر به رفع آن نیست، به احتمال بسیار زیاد او هم بنا به دستور، به دست عوامل سیستم کشته شد.
پایگاه اطلاعرسانی استاد مهدی طائب؛ گرچه در روایات اهل سنت در مورد چگونگی مرگ یزید نقل قولهای متعددی وجود دارد مانند آنکه: افراط در میگساری و بدمستی موجب هلاکت او شد یا در هنگام رقص و در حال مستی به زمین خورد و مغزش متلاشی شد یا بوزینهای که با آن بازی میکرد او را گاز گرفت و موجب هلاکت شد.(۱)
در مورد صحت این گونه نقل قولها و علت مرگ یزید تردیدهای جدی وجود دارد، زیرا گمان این چنینی به یزیدی که مأموریت و برنامه براندازی اسلام را با طراحی و برنامهریزی دشمنان واقعی اسلام دنبال میکرد، بسیار بعید به نظر میرسد، زیرا این اقدام او کمال دیوانگی است.
لذا به نظر میرسد که باید علت مرگ یزید را در سیستم و سازمان یهود و در واقع در جریان براندازانه جستجو کرد، نه آنکه با ساده انگاری درباره شخصیتهای منفی صدر اسلام درباره آنها قضاوت نماییم.
به نظر بنده این احتمال قوی وجود دارد که علت مرگ یزید تصمیم درون سازمانی و آن هم به دلیل به هم ریختگی و ابتر ماندن برنامه و اهداف آنان توسط وی بود که به بررسی جدی نیاز دارد.
بررسی علت مرگ یزید
پس از حادثه عاشورا و تاثیر عمیق آن در ایجاد تحولات و بحرانهای جدی در حاکمیت اسلامی در شهرهای مهمی مانند کوفه، مکه، مدینه و شام در آن ایام عده زیادی به دنبال سوء استفاده از این بحرانها برای رسیدن به قدرت برآمدند که این جریانات برخی در سیستم و برخی هم خارج از آن اهداف خود را دنبال میکرد.
بعد از مرگ معاویه، یزید هم دقیقاً به خاطر آنکه درون همان سازمان قرار داشت و توسط همان سازمان برای پیشبرد اهداف و ماموریت آن سازمان تربیت شده بود، به قدرت رسید.
اما وقتی هم این سیستم در درون خود دچار بحران شد و مشاهده کرد که دیگر یزید قادر به رفع آن نیست، به احتمال بسیار زیاد او هم بنا به دستور، به دست عوامل سیستم کشته شد.
به همین دلیل به نظر میرسد که سازمان یهود به واسطه عوامل نفوذی خود و به دنبال تصمیم درون سازمانی و با استفاده از کسانی که به دنبال قدرت بودند او را ترور کرده باشند.
از اینرو میتوان این احتمال قریب به واقع را مطرح نمود که پس از واقعهی کربلا چون یزید هم به همین سرنوشت دچار شد به ناچار باید او را حذف کنند و سازمان بتواند یکی دیگر از عوامل خودش را جایگزین آن نماید و حکومتی که با تلاش همان سازمان به قدرت رسیده، ولی متزلزل شده بود بیشتر از این دچار شکنندگی و فروپاشی نگردد.
برای همین منظور هم از قبل افراد مورد نظر خود را زیر نظر داشت و برای آموزش و تربیت آنها و ایجاد زمینههای لازم اجتماعی برای وی اقدام نمود. از اینرو بعد از مرگ یزید بلافاصله همان سازمان، مروان بن حکم را به شام منتقل کرد و حکومت را به او واگذار نمود.
دلیل به قدرت رسیدن مروان هم به جهت آن است که فرزند یزید حداکثر ۱۹ سال(۲) داشت و برای حفظ این حکومت فعلا خیلی جوان بود و طبیعتاً به درد حکومت در آن سازمان نمیخورد و اصولاً هم برای این کار تربیت نشده بود کما اینکه خود او هم پذیرش حکومت امتناع کرد ولی به اصرار فرمانده پلیس یزید حدود یک ماه او را بر مسند خلافت نگه داشتند تا مروان بن حکم بتواند خود را به شام برساند و در حاکمیت مستقر شود.
انتهای پیام/
منبع: کتاب ثاقب جلد1، نگاهی تحلیلی به تاریخ صدر اسلام، مؤلف حجتالاسلام والمسلمین طائب، تحقیق و نگارش محمدمهدی حامدی، چاپ اول سال 95، انتشارات رشید، صص 146 – 150(تلخیص)
پی نوشت؛
۱ - تاریخ دمشق، ج۶۵، ص۳۹۴-۳۹۷؛ البدایه و النهایه، ج۸، صص۲۳۵
۲ - زیرا یزید هنگام مرگ ۳۶یا۳۸ ساله بود و به طور طبیعی فرزند او باید حدود ۱۹ساله باشد.