استاد مهدی طائب

پایگاه نشر آثار استاد مهدی طائب

برشی از یک کتاب | چرا یزید از صدمه زدن به امام سجاد(ع) منصرف شد؟

  • ۵۱۱

مدیریت سیدالشهدا(علیه‌السلام) و بعد از واقعه عاشورا، سازمان یهود و عقبه‌های داخلی آنان در شام دچار چنان بحرانی شدند که در تفکر و تصمیم گیری به شدت سردرگم و درمانده گشتند.

 

پایگاه اطلاع‌رسانی استاد مهدی طائب؛ با تمام شدن وقایع کربلا و بازگشت کاروان اسرا به مدینه و تحولات به وقوع پیوسته ناشی از این حادثه عظیم، بررسی تأثیر این واقعه عظیم در دنیای اسلام نیز از موضوعات مهمی است که باید به آن پرداخت. لذا در این خصوص بحث را در سه محور دنبال خواهیم کرد؛

1 - سرنوشت یزید و حکومت وی

2 سوء استفاده کنندگان از واقعه عاشورا

3 درهم ریختگی حکومت اسلامی و چگونگی حفظ حاکمیت مرکزی اسلام

 

سرنوشت یزید و حکومت وی

بعد از عاشورا با آمدن کاروان اسرا به کوفه و افشاگری امام سجاد(علیه‌السلام) و حضرت زینب(سلام‌الله‌علیها) کوفه دچار بحرانی شد که اثرات این بحران را می‌توان در قیام توابین و مختار و سایر قیام‌ها مشاهده کرد.

شام هم بلافاصله با ورود کاروان اسرا به آن دیار و افشاگری امام سجاد(علیه‌السلام) به گونه‌ای دچار بحران گشت که یزید جایگاه خود را در افکار عمومی تا حد زیادی از دست داد و از قدرت لازم در اداره حکومت بی‌بهره شد.

به همین جهت هم دستور داد با اسرا با ترحم و محبت رفتار شود و تصمیم گرفت در کمترین زمان ممکن و با احترام آنان را به مدینه منتقل نماید که این خود گویای وجود بحران در شام است.

به دنبال آن دو شهر(کوفه و شام) و بعد از بازگشت اسرا به مدینه در ابتدای سال ۶۲ قمری و تحولات ناشی از افشاگری امام سجاد(علیه‌السلام) در آن شهر، مدینه هم دچار بحران شد.

با ایجاد بحران در مدینه عبدالله بن زبیر هم اعتراضات خود را در مکه بر ضد یزید آغاز کرد. عبدالله بن زبیر همراه با عبدالله بن عمر، فرزند ابوبکر و امام حسین(علیه‌السلام) جزو چهار نفری بودند که بعد از مرگ معاویه با یزید بیعت نکردند و او در همان زمان بعد از آنکه با یزید بیعت ننمود به مکه آمد.

ولی در آن زمان از آنجایی که آن سه نفر برای سازمان یهود و جریان نفاق تهدیدی محسوب نمی‌شدند به بیعت نکردن آن‌ها هم عکس العمل خاصی صورت نگرفت و حواس یزید و دشمنان واقعی اسلام یعنی سازمان یهود معطوف به امام حسین(علیه‌السلام) شد. چرا؟

زیرا تداوم خط اسلام پس از علی بن ابیطالب(علیه‌السلام) و امام حسن(علیه‌السلام) با مدیریت امام حسین(علیه‌السلام) ادامه یافته بود و آنان باید ابتدا مشکل خودشان را با ایشان حل می‌نمودند تا موفق به رسیدن به اهداف خود در محو اسلام شوند و بتوانند برنامه براندازی اسلام را به دست یزید عملیاتی کنند.

آن‌ها به خوبی می‌دانستند که پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمودند: امامان بعد از من ۱۲ نفر هستند که اولین ایشان علی بن ابیطالب(علیه‌السلام) و آخرین آن‌ها القائم(مهدی عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) است و همگی را با نام معرفی کردند.(1)

علاوه بر آن یهود هم به حسب اطلاعات مندرج در تورات، از وجود ائمه(علیهم‌السلام) و جایگاه و نقش و جریان حرکت آنان آگاه بود، زیرا در تورات در سفر پیدایش در باب ۱۷ آیه ۲۰ آمده است: اما در مورد اسماعیل(علیه‌السلام) نیز تقاضای تو را اجابت نمودم و او را برکت خواهم داد و نسل او را چنان زیاد خواهم کرد که قوم بزرگی از او به وجود آید. ۱۲ امیر از میان فرزندان او بر خواهند خواست.(2)

لذا مشکل اصلی آنان امام حسین(علیه‌السلام) بود نه سه نفر دیگر، گرچه ممکن است در مخالفت آنان با یزید این سه نفر هم ابزار دست آنان بوده باشند. هنگامی که امام حسین(علیه‌السلام) در کربلا به شهادت رسیدند، اوضاع بلاد اسلامی در کوفه، مدینه، مکه و شام چنان بحرانی شد که یزید دیگر فرصت پرداختند به عبدالله بن زبیر را پیدا نکرد.

به عبارت دیگر تنها نگرانی سازمان یهود معطوف به حل بحران شام شد و برای برخورد با عبدالله بن زبیر توانا لازم را نداشت. به طور کلی می‌توان گفت با مدیریت سیدالشهدا(علیه‌السلام) و بعد از واقعه عاشورا، سازمان یهود و عقبه‌های داخلی آنان در شام دچار چنان بحرانی شدند که در تفکر و تصمیم گیری به شدت سردرگم و درمانده گشتند و از تصمیم گیری صحیح در برنامه‌های خود عاجز ماندند.

زیرا آنان اگر می‌توانستند درست فکر کنند برای کنترل اوضاع باید امام سجاد(علیه‌السلام) را در شام به شهادت می‌رساندند، اما به جهت در هم ریختگی، امام(علیه‌السلام) از شام زنده برگشتند و چنانچه سؤال شود که چرا عمرو سعد و عبیدالله در کربلا و کوفه به حضرت(علیه‌السلام) صدمه‌ای نزدند، به این دلیل بود که در آن زمان اهداف واقعی یزید کماکان بر سایر بلاد آشکار نشده بود و آن‌ها توجیه نبودند و نمی‌دانستند که باید امام زین العابدین(علیه‌السلام) را همانجا به شهادت برسانند.

در حالی که سازمان یهود و یزید خوب می‌دانستند تا این نسل برچیده نشوند امکان براندازی وجود ندارد و برای تحقق براندازی باید امام سجاد(علیه‌السلام) را هم به قتل برسانند.

منبع: کتاب ثاقب جلد1، نگاهی تحلیلی به تاریخ صدر اسلام، مؤلف حجت‌الاسلام والمسلمین طائب، تحقیق و نگارش محمدمهدی حامدی، چاپ اول سال 95، انتشارات رشید، صص 142-145

پی نوشت؛

1 شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج28، ص347

2 سفر پیدایش یا برشیت نخستین بخش از کتاب مقدس و اولین کتاب از اسفار پنجگانه یا تورات است.

نظرات: (۰) هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
استاد مهدی طائب

استاد مهدی طائب

پایگاه نشر آثار استاد مهدی طائب