استاد مهدی طائب

پایگاه نشر آثار استاد مهدی طائب

برشی از یک کتاب | نقص‌های مختار

  • ۵۹۵

مسلم است که مختار از امام سجاد(علیه‌السلام) دستور نمی‌گرفته است، چون اگر دستور می‌گرفت این اقدامات خلاف شرع را مرتکب نمی‌شد. اما باید دید پشتوانه معنوی او برای این اقدامات چه کسی بوده است؟

 

پایگاه اطلاع‌رسانی استاد مهدی طائب؛ وقتی شرع، میزان رفتار و عملکرد مختار قرار داده می‌شود انحراف قیام او به روشنی قابل مشاهده است. قرائنی وجود دارد که این انحراف را تایید می‌کند.

 

۱_ مختار متشرع نبود

پیش از این بیان شد که اگر اقدامات مختار و شکل قتل عام او را با ملاکات و مناطات شرعی بسنجیم، معلوم می‌شود که او پایبند به شریعت نبوده است. در شرع مثله و ترور کردن و هر نوع قتلی که به دلخواه شخص باشد، ممنوع است.

 

۲_ مختار فقیه نبود

رهبر یک قیام شیعی در جایگاه بسیار حساسی قرار دارد، جایگاهی که قرار گرفتن در آن نیازمند اطلاع کافی و دقیق از دستورات و قوانین اسلام درباره مسائل مختلف است. با بررسی مجموعه اقدامات مختار، معلوم می‌شود که او از احکام و قوانین اسلام به طور دقیق مطلع نبوده است.

 

۳_ مختار از امام معصوم زمان خود تبعیت نمی‌کرد

محال است علی بن الحسین(علیه‌السلام) به این نحو از انتقام گیری دستور داده یا آن را تایید کرده باشد. رفتار حضرت زین العابدین(علیه‌السلام) با مروان گویای این مطلب است. حضرت در جریان حره‌ی مشرقیه خانواده مروان را پناه داد، خانواده کسی که پیشنهاد قتل امام حسین(علیه‌السلام) را به فرماندار مدینه داده بود.

بنابراین مسلم است که مختار از امام سجاد(علیه‌السلام) دستور نمی‌گرفته است، چون اگر دستور می‌گرفت این اقدامات خلاف شرع را مرتکب نمی‌شد. اما باید دید پشتوانه معنوی او برای این اقدامات چه کسی بوده است؟ در اینجا نام کسی هست که در تاریخ تحلیل‌های بسیاری درباره او وجود دارد.

ادعای امامت محمد بن حنفیه بعد از شهادت سیدالشهدا(علیه‌السلام) تقریباً غیر قابل انکار است، اما این که او تا پایان عمر بر این ادعا باقی مانده یا خیر مورد اختلاف است. کیسانیه معتقدند که او تا پایان عمر بر ادعای امامت باقی‌ماند و ادعای او بر حق بود.

اما بر اساس روایات ما که دارای سند قابل قبولی نیز هست، او امامت حضرت زین العابدین(علیه‌السلام) را پذیرفت. جریانی نقل شده است مربوط به زمانی که حضرت زین العابدین(علیه‌السلام) در مکه با محمد حنفیه روبه‌رو می‌شود و او را از پا فشاری بر این ادعا نهی می‌نماید.

محمد قدری تردید می‌کند. حضرت برای رفع این تردید و اثبات صدق مدعای خود راهی را پیشنهاد می‌دهد؛ این‌که حجرالاسود به امامت هر کس شهادت داد، دیگری بپذیرد. محمد پیشنهاد را قبول می‌کند.

هر دو در مقابل حجرالاسود قرار می‌گیرند. حضرت رو به سنگ می‌کند و می‌فرماید: اگر محمد امام است، به او سلام کن! صدایی شنیده نمی‌شود و سپس حضرت می‌فرماید: ای سنگ اگر من امام هستم به من سلام کن. سنگ سیاه با عنوان امام، حضرت را خطاب قرار داده سلام می‌کند. نقل شده است که محمد در این لحظه عرض کرد: به امامت تو یقین پیدا کردم و از این ادعا دست بر می‌دارم.(۱)

به نظر می‌رسد که این جریان مربوط به زمانی باشد که عبدالله بن زبیر حاکمیت مکه را به دست گرفته است. در این زمان محمد حنفیه پشتیبان مختار است و مختار به نیابت از او در کوفه قیام کرده است.

بنابراین، ظاهراً پشتیبان مختار در این قتل‌ها شخص محمد حنفیه است، اما اینکه چرا محمد حنفیه به انجام این قتل‌ها رضایت دارد، سوالی است که برای پاسخگویی به آن نیازمند مقدمه‌ای هستیم.

منبع: تبار انحراف 3، پژوهشی در جریان شناسی انحرافات تاریخی، زیر نظر استاد حجت‌الاسلام والمسلمین مهدی طائب، محققان ابراهیم ارجینی و محمدحسین فروغی، انتشارات کتابستان معرفت، چاپ اول 1394، ص176-179

پی نوشت؛

1 روضه الواعظین، صص197-198؛ بحارالانوار، ج46، ص29-30

نظرات: (۰) هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی