استاد مهدی طائب

پایگاه نشر آثار استاد مهدی طائب

یادداشت | کیفیت مباهله پیامبر با مسیحیان

  • ۱۱۶

خداوند به پیامبر دستور داد هر گاه پس از استدلال‌های روشن، کسی درباره عیسی علیه‌السلام با تو گفتگو کند، و به جدال برخیزد، به او پیشنهاد «مباهله» کن تا خداوند دروغگو را رسوا سازد.

 

پایگاه اطلاع‌رسانی استاد مهدی طائب؛ مباهله از مادّه «بَهْل» گرفته شده و «بَهْل» در لغت عرب به معنای رها کردن است و در اصطلاح، به این معناست که هر گاه دو نفر بعد از بحث‏های منطقی و استدلال‌های عقلی و برهآن‌های روشن، نتوانستند یکدیگر را قانع کنند، در اینجا هر کدام در حقّ دیگری نفرین می‏کند و چنین می‏گوید: «اگر من بر حق هستم و تو خلاف می‏گویی به مجازات الهی گرفتار شوی» و دیگری هم همین را تکرار می‏کند. به چنین کاری با حصول شرائطش «مباهله» می‏گویند.

ارتباط معنای لغوی واصطلاحی «مباهله» با یکدیگر روشن است؛ زیرا در مباهله شخصی که مدّعی است حق می‏گوید طرف دیگر را رها می‏کند و امر او را به خداوند محوّل و واگذار می‏نماید.

 

کیفیت مباهله پیامبر با مسیحیان

طبق آنچه در تاریخ آمده، پیامبر اسلام(صلی‌الله‌علیه‌وآله) جریان مباهله و چگونگی آن را با مسیحیان نجران در میان گذاشت و روزی را جهت انجام مباهله معین کرد.

اسقف اعظم مسیحیان به آن‌ها گفت: «برای مباهله آماده گردید، و در روز موعود حاضر شوید، اگر پیامبر اسلام در روز مباهله با اصحاب و یاران سرشناس و شخصیت‏های معروف مسلمانان آمد، با او مباهله کنید؛ امّا اگر با زن و بچّه خود آمد، از مباهله با او خودداری کنید. چون در صورت اوّل معلوم می‏شود در نبوّت خود صادق نیست و در این صورت مغلوب می‏شود، ولی در صورت دوم معلوم می‏شود که با خداوند ارتباطی دارد که با توکّل بر او به میدان آمده است.»

به هر حال، روز موعود فرا رسید، مسیحیان مشاهده کردند که پیامبر اسلام(صلی‌الله‌علیه‌وآله) دست حسن و حسین علیهم‌السلام را گرفته و به همراه علی و فاطمه علیهم‌السلام می‏آید.

اسقف مسیحیان وقتی این صحنه را مشاهده کرد، گفت: «من صورت‌هایی می‏بینم که اگر دعا کنند حتماً به اجابت می‏‌رسد و همه شما نابود می‏شوید. از مباهله خودداری کنید و به مسلمآن‌ها اعلان کنید که حاضریم به صورت یک اقلّیت سالم در کنار شما زندگی کنیم و مالیات لازم را نیز بپردازیم.»

پیامبر اسلام(صلی‌الله‌علیه‌وآله) نیز خواسته آن‌ها را پذیرفت و از مباهله صرف نظر کرد.

 

دعوت به مباهله دلیل روشن حقانیت پیامبر اسلام‏ است

خداوند به پیامبر دستور داد هر گاه پس از استدلال‌های روشن، کسی درباره عیسی علیه‌السلام با تو گفتگو کند، و به جدال برخیزد، به او پیشنهاد «مباهله» کن تا خداوند دروغگو را رسوا سازد.

مسأله «مباهله» به شکل فوق، شاید تا آن زمان در بین عرب سابقه نداشت، و این شیوه، صد در صد حکایت از ایمان و صدق دعوت پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) داشت.

ممکن نیست کسی که به تمام معنا به ارتباط خویش با پروردگارش ایمان نداشته باشد، وارد چنین میدانی گردد. مسلماً ورود در چنین میدانی بسیار خطرناک است؛ زیرا اگر دعای او به اجابت نرسد و اثری از مجازات مخالفان آشکار نشود، نتیجه‏ای جز رسوائی‏ دعوت کننده نخواهد داشت.

به تعبیر دیگر ممکن نیست آدم عاقل و فهمیده‏ای بدون اطمینان به نتیجه، در چنین مرحله‏ای گام بگذارد. از اینجا معلوم می‌شود دعوت پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) به مباهله، یکی از نشانه‏های صدق دعوت و ایمان قاطع او است.

 

جریان مباهله نشانگر مقام والای اهل بیت نزد خدا و رسولش است

 

مرحوم قاضی نورالله شوشتری، در کتاب ارزشمند خود می‌نویسد: «اجمع المفسّرون علی ان «ابناءنا» اشارة الی الحسن والحسین علیهما السلام و «نسائنا» اشارة الی فاطمه علیها السلام و «انفسنا» اشارة الی علی علیه السلام»‏ مفسّران قرآن مجید اجماع و اتّفاق نظر دارند که منظور از «ابنائنا» حسن و حسین علیهما السلام، و مراد از «نسائنا» فاطمه زهرا علیها السلام و منظور از «انفسنا» علی علیه‌السلام می‏باشد.

آیت‌الله العظمی‌مرعشی نجفی(ره) در پاورقی این کتاب از حدود 60 کتاب اهل سنّت مطلب فوق را نقل می‏کند.

از جمله شخصیت‏های سرشناس اهل سنت که این مطلب از آن‌ها نقل شده عبارتند از: «مسلم بن حجاج نیشابوری» صاحب «صحیح» که از کتب شش‏گانه مورد اعتماد اهل سنت است، «احمد بن حنبل» در کتاب «مسند»، تفسیر «طبری» در تفسیر معروفش در ذیل آیه مباهله، «حاکم» در کتاب «مستدرک»، «حافظ ابو نعیم اصفهانی» در کتاب «دلائل النبوة»، «واحدی نیشابوری» در کتاب «اسباب النزول»، «فخر رازی» در تفسیر معروفش، «ابن اثیر» در کتاب «جامع الاصول»، «ابن جوزی» در «تذکرة الخواص» و «حافظ احمد بن حجر عسقلانی» در کتاب «الاصابة».

این واقعه نشان می‌دهد که اهل بیت عصمت چقدر نزد خدا و پیامبرش محبوب بودند که برای این امر مهم انتخاب شدند و پیامبر آنان را با خود به مباهله برد.

 

جریان مباهله پلی برای حل مساله ولایت است

از آیه مباهله استفاده می‌شود که علی(علیه‌السلام) جان پیامبر است. چون به تصریح دانشمندان، مراد از «انفسنا» علی(علیه‌السلام) می‌باشد. این که پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله)، علی(علیه‌السلام) را جان خود خوانده‏ نه به این معناست که «علی» پیامبر است!

بلکه منظور این است که علی علیه السلام در فضائل، کمالات و مقامات همچون پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) می‌باشد و در شجاعت، رشادت، شهامت، تقوا ، ایثار و خلاصه تمام کمالات و مقامات مانند پیامبر اسلام(صلی‌الله‌علیه‌وآله) است. نتیجه این که علی(علیه‌السلام) در مقامات و کمالات نازل منزله پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) و تالی تلو اوست.

با توجّه به این مطلب اگر قرار باشد پس از پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) خلیفه و جانشینی برای آن حضرت از سوی خداوند انتصاب شود (طبق نظر شیعه)، یا امّت اسلامی‌کسی را برای این منظور انتخاب کنند (طبق نظر اهل سنت)، آیا نباید شخصی را انتخاب کنند که مثل پیامبر، یا در مرحله بعد از آن حضرت باشد؟

بنابراین، از انطباق جمله «انفسنا» به شخص «علی بن ابی‏طالب(علیه‌السلام)» می‏توان پلی به سوی ولایت و امامت زد و بدین وسیله ولایت را ثابت کرد.

انتهای پیام/

نویسنده: محمد راد

منابع:

1 - شیخ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن

2 - فیض کاشانی، تفسیر الصافی

3 - سیوطی، الدر المنثور فی تفسیر المأثور

4 - علامه طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن

5 - مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه

6 - احقاق الحق

نظرات: (۰) هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی