-
يكشنبه, ۲۳ شهریور ۱۳۹۹، ۱۱:۵۶ ب.ظ
-
۴۳۹
پس از شهادت رسول الله(صلیاللهعلیهوآله) یهودیان با مراجعههای متعدد به صاحبان قدرت تلاش تازهای در راه ناکارآمد جلوه دادن اسلام داشتند، ولی تیر آنها هر بار به وسیله امیرالمومنین(علیهالسلام) به سنگ میخورد.
پایگاه اطلاعرسانی استاد مهدی طائب؛ یهودیان از زمان رسول الله(صلیاللهعلیهوآله) از هر فرصتی برای ناکارآمد نشان دادن اسلام استفاده میکردند. نمونههای این ماجرا در زمان رسول الله(صلیاللهعلیهوآله) بسیار زیاد است.
یکبار از رسول الله(صلیاللهعلیهوآله) خواستند به ۵ پرسش آنها پاسخ بگوید و وقتی پاسخهای آن حضرت را شنیدند به بهانه اینکه مأمور وحی بر رسول الله(صلیاللهعلیهوآله) جبرییل است از ایمان آوردن به او سر زدند!(۱)
به گزارش ابوهریره رسول الله(صلیاللهعلیهوآله) تازه از مکه به مدینه رسیده بود که یهودیان او را با همان سر و روی غبارآلود دوره کرده و پرسشهای فراوانی از او پرسیدند.(۲)
در پارهای دیگر از موارد بر روی مسلمانان فعالیت ویژه میکردند تا آنها را از حق منحرف سازند.(۳)
پس از شهادت رسول الله(صلیاللهعلیهوآله) یهودیان با مراجعههای متعدد به صاحبان قدرت تلاش تازهای در راه ناکارآمد جلوه دادن اسلام داشتند، ولی تیر آنها هر بار به وسیله امیرالمومنین(علیهالسلام) به سنگ میخورد.
از این دست فعالیتها در منابع شیعی نمونههای متعددی را میتوان یافت، منابع غیر شیعی نیز خالی از این دست گزارشها نیست:
یک بار یک یهودی پس از وفات رسول الله(صلیاللهعلیهوآله) پیش خلیفه اول آمد و درباره آنچه مال خدا نیست و آنچه پیش خدا نیست و آنچه خدا نمیداند پرسید از آنجا که او در پاسخ به وی درمانده بود او را حواله به امیرالمومنین(علیهالسلام) داد. آن حضرت با بیان پاسخ به پرسشهای یهودی هم از فتنه انگیزی او جلوگیری نمودند و هم باعث اسلام آوردنش شدند.(۴)
بار دیگر یهودیان نزد او آمدند تا رسول الله(صلیاللهعلیهوآله) را برای ایشان توصیف کند و او از پاسخ به بهانه سختی صحبت پیرامون آن حضرت طفره رفت و آنها را حواله به امیرالمومنین(علیهالسلام) داد.(۵)
بار سوم تعدادی از بزرگان یهود نزد خلیفه دوم آمدند و برای اثبات حقانیت اسلام درخواست پاسخ به پرسشهایشان را کردند. سوالهایی عجیب و غریب را مطرح کردند که او از پاسخ آنها عاجز ماند و سلمان، یهودیان را به امیرالمومنین(علیهالسلام) حواله داد و آن حضرت پاسخ تمام پرسشهای یهودیان را داد.(۶)
بار چهارم ۴۰ تن از یهودیان نزد امیرالمومنین(علیهالسلام) آمده و از او خواستند تا خدایش را برای آنها توصیف کند و حضرت پاسخ آنها را کامل و روشن بیان فرمود.(۷)
بار پنجم یک یهودی پیش امیرالمومنین(علیهالسلام) آمد و از ایشان درباره خداوند جویا شد و حضرت ضمن آرام کردن اطرافیانش پاسخ او را داد.(۸)
بار ششم یک یهودی نزدیک ابن عباس آمد و گفت شما گمان میکنید خداوند با عزت و حکمت است؛ امروزه روز حال او چگونه است؟ ابن عباس گفت عزت و حکمت او ریشه در ذاتش دارد و تغییر و تحول ندارد.(۹)
بار هفتم گروهی از یهودیان نزد ابن عباس آمدند و سوالهای عجیب و غریب درباره تفسیر صداهای مختلف پرندگان پرسیدند و ابن عباس پاسخ همه پرسشهایشان را داد.(۱۰)
بار هشتم یک یهودی پیش سعید بن جبیر آمد و پرسید موسی(علیهالسلام) کدام یک از دو قرار حضرت شعیب را پذیرفت؟ سعید که پاسخ آن را نمیدانست از یهودی مهلت خواست تا نزد ابن عباس برود و از او بپرسید. ابن عباس پاسخ او را داد.(۱۱)
انتهای پیام/
منبع: دشمن شدید، دفتر دوم (برگرفته از دروس تاریخ تطبیقی استاد مهدی طائب) به کوشش سید محمدمهدی حسین پور و مجتبی رضایی، چاپ اول، بهار 98، انتشارات شهید کاظمی، ص160-162
پی نوشت؛
1 – مسند احمد، ج1، ص274
2 – تاریخ بغداد، ج2، ص190
3 – اسباب النزول واحدی، ص65
4 – الغدیر، ج7، ص178
5 – الریاض النضره، ج3، ص162
6 – الغدیر، ج6، ص148
7 – کنز العمال، ج1، ص408
8 – همان، ص407
9 – تفسیر ابن ابی حاتم، ج4، ص1112
10 – تفسیر سمعانی، ج4، ص83
11 – جامع البیان، ج20، ص84