-
سه شنبه, ۱۸ شهریور ۱۳۹۹، ۱۲:۱۲ ق.ظ
-
۵۵۸
پس از اتمام حادثه عاشورا و بازگشت اسرا به مدینه، بایستی 3 نقطه تحول در جامعه آن روز را مورد مطالعه قرار داد؛ 1. مدینه که محل استقرار بازماندگان است؛ 2. شام که در بهت اقدام یزید به سر میبرد؛ 3. کوفه که برخی از شیعیان ناب، در آنجا با مسلمبنعقیل همکاری کرده و دستگیر شده و در زندان عبیدالله بودند.
پایگاه اطلاعرسانی استاد مهدی طائب؛ پس از اتمام حادثه عاشورا و بازگشت اسرا به مدینه، بایستی 3 نقطه تحول در جامعه آن روز را مورد مطالعه قرار داد؛ 1. مدینه که محل استقرار بازماندگان است؛ 2. شام که در بهت اقدام یزید به سر میبرد؛ 3. کوفه که برخی از شیعیان ناب، در آنجا با مسلمبنعقیل همکاری کرده و دستگیر شده و در زندان عبیدالله بودند.
وضعیت شهر مدینه پس از حادثه عاشورا
مدینه با ورود اسرا و استقرار آنها در شهر، از همان لحظه ورود حالت عزا به خودش گرفت. بنیهاشم، محلهای شناختهشده در جنب مسجدالنبی داشتند و هم اهالی مدینه و هم مسافران، آن محله را میشناختند.
شاید بتوان گفت شناختی که مردم در آن برهه از محله بنیهاشم داشتند، قبلا راجع به خانه علی(علیهالسلام) و فاطمه(سلاماللهعلیها) این شناخت و حساسیت را نداشتند؛ چون علی(علیهالسلام) و فاطمه(سلاماللهعلیها) دو نفر بودند و اگر در مسجد یک صحبتی انجام میگرفت، تمام میشد و به محلههای دیگر سرایت نمیکرد.
اما الآن یک محله است و با محلههای دیگر، روابط تجاری و فامیلی دارند. در زمان پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) ارتباطی بین علیبنابیطالب(علیهالسلام) و کاسبهای مدینه نمیبینیم؛ ولی در زمان امام حسین(علیهالسلام) وقتی آن تاجر ورشکست شد، به درب خانه حضرت آمده و تقاضای کمک میکند و این نشان میدهد که روابط درون شهر و مردم با این محله، خیلی عمیقتر شده است.
وضعیت شهر شام پس از حادثه عاشورا
مسافرانی که برای حج و عمره میآمدند، با ورود به مدینه متوجه میشوند که این شهر عزادار است و بنابراین، از شام هم هرکس که برای زیارت یا عمره میآید، وقتی برمیگردد، آن چیزی که از مدینه برای شام سوغاتی میبرد، عزاداری اهل مدینه است.
شوک و بهتی که امام سجاد(علیهالسلام) و حضرت زینب(سلاماللهعلیها) به شام وارد کرده بودند - طوریکه یزید دو بار مجبور شد بگوید خدا ابنمرجانه را لعنت کند؛ من به او نگفته بودم که این کار را انجام دهد - و از طرفی دیگر اخبار ارسالی از مدینه، یک حالت التهابی در شام ایجاد کرد و این شهر از آن استقراری که در زمان معاویه به خود گرفته بود، افول کرد.
وضعیت شهر کوفه پس از حادثه عاشورا
در کوفه عبیداللهبنزیاد چنگال خونریزی را قوی میکند و بهدلیل اینکه هم جوان است و هم دارای خبث باطن بود و هم طهارت در ولادت ندارد(1) و از طرفی، از نسلی هست که مورد لعن قرار گرفته(2)، لذا اختناق را در آن شهر زیاد کرد.
این را بدانید که به هر میزان اختناق بالا رود، حرکتهای زیرزمینی هم اضافه خواهد شد؛ چون خود اختناق(صرفنظر از هر چیزی) مخالفآفرین است؛ یعنی همینکه نگذارند کسی حرف بزند، خود همین باعث نارضایتی میشود.
یقینا تعداد شیعیانی که در کوفه حضرت را بهعنوان امام قبول داشتند، بیشتر از کسانی بودند که در مدینه آن حضرت را قبول میکردند. کسانی که حضرت را بهعنوان امام قبول داشتند، در کوفه مانده و جایی نرفته بودند؛ اشخاصی مثل هانیبنعروة، میثم تمار و... .
در مورد میثم سؤال میشود که چه زمانی ایشان را شهید کردند؟ جواب این است که ایشان قطعا در دورانی که عبیدالله در کوفه حکومت میکرد، به شهادت رسید؛ اما اینکه قبل از ورود امام حسین(ع) به کربلا بود یا بعد از واقعه عاشورا، اختلاف وجود دارد. البته تقریبا نظرها بر این است که ایشان بعد از واقعه عاشورا به شهادت رسید.
میثم ایرانی است و عرب نیست و قبلا برده بوده و بعد از آزاد شدن، خرمافروش شد و صاحبالسّر بود. چند نفر صاحبالسّر بودند و مأموریت داشتند که بعداً آن سِر را اظهار کنند؛ منجمله میثم تمار، رُشید هَجَری، هانی و... . شهادت این بزرگان، التهاب کوفه را بالا میبَرَد و عبیدالله هم مرتب سرکوب میکند.
انتهای پیام/
منبع: جلسه پنجاه و ششم تاریخ تطبیقی استاد طائب (1395/10/15)
پی نوشت؛
(1). امام حسین(ع) درباره این شخص فرمود که «وَ إنَّ الدَّعِیَّ ابْنَ الدَّعِیِّ قَدْ تَرَکَنِی بَیْنَ السَّلَّةِ وَ الذِّلَّة»(احتجاج، ج2، ص300). «دعی» یعنی کسی که با نام غیر پدرش خوانده شده است؛ بنابراین، وقتی میگویند عبیداللهبنزیاد، این عبیدالله فرزند زیاد نیست.
(2). سه خاندان هست که بر مورد لعن قرار گرفتن آنها خیلی تأکید شده است: آل ابیسفیان، آل زیاد و آل مروان. در قرآن، نسل ملعون، بنیاسرائیل است: «لُعِنَ الذین کفروا مِن بنیاسرائیل علی لسان داودَ و عیسی بنِ مریمَ»(مائده/78). این سه خاندان هم در کنار بنیاسرائیل قرار گرفتهاند که معلوم میشود مانند کفار بنیاسرائیل میخواهند بهصورت ریشهای اسلام را بزنند.