-
دوشنبه, ۳ شهریور ۱۳۹۹، ۰۴:۴۴ ب.ظ
-
۵۶۹
در غدیر خم هم که پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) علی بن ابیطالب(علیهالسلام) را برای مردم معرفی کرد، باید ببینیم جریان نفوذ چگونه توانست سخن پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) را خراب کند. لازم است قدرت نفوذ این جریان را خوب درک کنیم تا متوجه شویم که چرا حوادث بعد از وفات آن بزرگوار به وجود آمد.
پایگاه اطلاعرسانی استاد مهدی طائب؛ جلسات گذشته گفتیم که به دلیل قدرت جریان نفاق در مدینه، برای پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) ممکن نبود که امیرالمؤمنین(علیهالسلام) را به صورت علنی به عنوان جانشین خود معرفی کند؛ چرا که در این صورت، جان هر دو بزرگوار به خطر افتاده و کل اسلام از بین میرفت. در مناسبتهای عمومی هم، پیامبر اسلام(صلیاللهعلیهوآله) علی(علیهالسلام) را با عناوین کلی معرفی میکرد.
ذهنیت مسلمانان صدر اسلام درباره جانشین پیامبر(صلیاللهعلیهوآله)
در حجةالوداع، موقعی که پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) خطاب به مسلمانان فرمود: «من به زودی از بین شما میروم»، تاریخ نقل نکرده است که کسی از آن حضرت پرسیده باشد: بعد از شما چه کسی جانشین خواهد بود؟ عدم سؤال، یا به این دلیل بود که مسلمانان اصلاً نمیفهمیدند؛ در حالی که این امر، از آن جامعه سیاسی بعید بود؛ و یا اینکه چون میدانستند چه کسی بعد از پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) در رأس امور قرار میگیرد، بنابراین معنا نداشت که در مورد آن، از پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) سؤال کنند.
اگر توجیه دوم را پذیرفتیم، سؤال این است که در مورد جانشین، باور آنها به چه کسی بود؟ دانستن این باور، خیلی مهم است که باید از روی قرائن به آن پی ببریم.
اگر باور مردم در مورد جانشین، علی بن ابیطالب(علیهالسلام) بود، سؤال این است که پس چرا پیامبر اسلام(صلیاللهعلیهوآله) نام ایشان را در معرفی نبرد تا مسأله به آن مهمی را تأکید کرده باشد؛ بلکه فقط فرمود: «إنی تارِکٌ فیکُمُ الثَقَلَینِ کتابَ اللهِ و عِترَتی». معلوم میشود قضیه این قدر روشن نبوده است که باور مردم، جانشینی علی بن ابیطالب(علیهالسلام) باشد.
همچنان که پیامبر اسلام(صلیاللهعلیهوآله) در اواخر عمر فرمود: کاغذ و دوات بیاورید تا مطلبی بنویسم که هرگز گمراه نشوید. مسلّما نظر آن حضرت، نوشتن نام امیرالمؤمنین(علیهالسلام) به عنوان وصی بعد از خود بود. اینجا هم این سؤال را میپرسیم که اگر وصایت علی(علیهالسلام) برای مردم کاملا روشن بود، چه نیازی داشت که پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) آن را مکتوب کند؟ معلوم میشود که جانشینی امیرالمؤمنین(علیهالسلام)، به عنوان یک موضوع بدیهی برای مردم مطرح نبوده است.
در غدیر خم هم که پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) علی بن ابیطالب(علیهالسلام) را برای مردم معرفی کرد، باید ببینیم جریان نفوذ چگونه توانست سخن پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) را خراب کند. لازم است قدرت نفوذ این جریان را خوب درک کنیم تا متوجه شویم که چرا حوادث بعد از وفات آن بزرگوار به وجود آمد.
عدم استفاده اهلبیت(علیهمالسلام) از ولایت تکوینی در حل مشکلات
امیرالمؤمنین(علیهالسلام) شخص ضعیفی نبود. اگر قرار بود با ولایت تکوینی با دشمنانش برخورد کند، کسی از آنها زنده نمیماند؛ اما این را باید دانست که اگر قرار است از ولایت تکوینی استفاده شود، باید در درجه اول آن را برای شیطان به کار بُرد تا خیال همه از شر او راحت شود! قرار بر این نبود که ایشان در حل مشکلات، از ولایت تکوینی استفاده کند، بلکه بایستی همه چیز طبق سنت جاریه الهی پیش برود تا مردم آزمایش شوند؛ همچنانکه پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) هم در باب قضا فرمود: «إِنَّمَا أَقْضِی بَیْنَکُمْ بِالْبَیِّنَاتِ وَ الْأَیْمَانِ وَ بَعْضُکُمْ أَلْحَنُ بِحُجَّتِهِ مِنْ بَعْضٍ فَأَیُّمَا رَجُلٍ قَطَعْتُ لَهُ مِنْ مَالِ أَخِیهِ شَیْئاً فَإِنَّمَا قَطَعْتُ لَهُ بِهِ قِطْعَةً مِنَ النَّار»(الکافی، ج7، ص414).
مضمون سخن آن حضرت این است که من بر اساس بینات و اَیمان قضاوت میکنم. بعضی از شما، در گفتار از دیگران پیش هستید؛ شاهد میآورید؛ قسم دروغ میخورید و من میدانم این، قسم دروغ است، ولی بالأخره قضاوت من بر اساس ظاهر است. به هر حال، قرار نیست که در این مواقع، اِعمال ولایت تکوینی شود.
دغدغه پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) برای حفظ وحدت جامعه
سخن ما این است که باید شناخت درستی از جامعه پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) داشت. آن حضرت برای خودش نمیترسید و دوست داشت در راه اسلام شهید بشود، اما لازم بود جامعه را حفظ کند تا راه حق تداوم پیدا کند. ایشان میبیند اگر الآن امیرالمؤمنین(علیهالسلام) را صراحتا معرفی کند، راه حق بسته میشود.
البته درست است که معرفیهای جزئی انجام شده بود، ولی بسیاری از مردم اساساً در جریان بعضی از این معرفیهای پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) قرار نمیگرفتند و یا توسط عدهای خاص حمل بر مسائل جزئی میشد؛ چنانچه سخن پیامبر اسلام(صلیاللهعلیهوآله) در جریان جنگ تبوک را که در حق علی(علیهالسلام) فرمود: «أمَا تَرْضَی أن تَکُونَ مِنِّی بِمَنزِلَة هَارُونَ مِن مُوسی إلا أنَّهُ لا نَبی بَعْدی»، حمل کردهاند بر اینکه مختص همان قضیه بود و لا غیر.
وقتی یک جریان مقتدر دست به دست هم داد تا نگذارد فضائل امیرالمومنین(علیهالسلام) معرفی شود، و از طرفی سران همان جریان، شبکه پیرامونی پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) شدند و اطراف او را گرفتند، معلوم بود که فضایل ایشان انتشار پیدا نمیکند. در زمان پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله)، به صورت سازمانیافته میگفتند: نگذارید فضائل علی بن ابیطالب(علیهالسلام) پخش شود.
انتهای پیام/
منبع: جلسه بیست و هفتم تاریخ تطبیقی استاد طائب (1394/02/22)