استاد مهدی طائب

پایگاه نشر آثار استاد مهدی طائب

گزارش | مسمومیت پیامبر(ص)

  • ۴۹۱

سپاه اسلام در سال نهم در موته شکست خورد. پس از این‌که پیامبر اسلام(صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) یک سال بعد(سال دهم) از حجةالوداع بازگشتند، دستور آماده‌باش دادند که بروید و موته را آزاد کنید. تجمع نیرو برای رفتن به موته، با تب آن حضرت مصادف شد.

 

پایگاه اطلاع‌رسانی استاد مهدی طائب؛ وقتی ابوسفیان متوجه شد بازی خورده است، قرارداد را نقض کرد. پیامبر اسلام(صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) فرمود: آماده باشید؛ می‌خواهیم برویم و مکه را بگیریم. در این جریان، با این‌که مسلمانان مسلح بودند، اما مکه مسلحانه فتح نشد، چون هر کس می‌خواست مقابل سپاه اسلام بایستد، پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) قرارداد را به او نشان می‌داد و مُحِق بودن آن حضرت آشکار می‌شد.

 

جنگ مُوته

با فتح مکه، کمر یهود شکست. فقط موته مانده بود که اگر پیامبر اسلام(صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) آن منطقه را هم می‌گرفت کار تمام بود. دشمنان، موته را با نیروهای روم عملیاتی کرده و مسلح شدند. پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) در صدد مقابله با آن‌ها برآمد؛ اما نفاق در مدینه به اوج خودش رسیده بود و آن حضرت نمی‌توانست مدینه را ترک کند؛ از این رو، جعفر بن ابی‌طالب، برادر امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) را به موته فرستاد.

جعفر، از نیروهای بصیر و سِلحشور بود. او به همراه زید بن حارثه که فرزند پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) محسوب می‌شد، با سه هزار نیرو به موته رفتند و در موته جنگیدند. ولی طرف مقابل پنجاه هزار نفر بودند. عده زیادی از مسلمانان، از جمله سه فرمانده از آن‌ها به شهادت رسیدند.

خالد بن ولید، سپاه اسلام را فراری داد؛ در حالی که حق نداشتند فرار کنند. وقتی پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) دستور داده است که بروید و بجنگید، بایستی تا آخرین نفر می‌ماندند و در این راه، جان خود را نثار می‌کردند.

 

مسمومیت پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)

سپاه اسلام در سال نهم در موته شکست خورد. پس از این‌که پیامبر اسلام(صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) یک سال بعد(سال دهم) از حجةالوداع بازگشتند، دستور آماده‌باش دادند که بروید و موته را آزاد کنید. تجمع نیرو برای رفتن به موته، با تب آن حضرت مصادف شد.

این‌که چرا پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) تب کردند، خیلی پیچیده است. چه شد که آن حضرت تب کردند؟ و چرا آن زمان؟‌ درست است که ایشان از اتمام عمر خود خبر می‌دادند، ولی نه به این سرعت. آیا به آن حضرت سم دادند؟ که البته مؤیدی هم از روایات در این مورد داریم: «ما منّا الا مسموم او مقتول.»

در تاریخ هم نوشته‌اند که یک زن یهودی ایشان را مسموم کرد. این یهودیه چه کسی بود؟ گفته‌اند: وقتی خیبر فتح شد، یک زن یهودیه گوسفندی را سرخ کرد و آورد. پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) مقداری در دهان گذاشته و بیرون انداخت. سپس فرمود: این گوسفند می‌گوید: من مسموم هستم.

زن را گرفته و از او پرسیدند: این گوسفند مسموم است؟ جواب داد: بله. گفتند: برای چه این کار را کردی؟ گفت: من تردید داشتم که این شخص، پیغمبر است؛ از این رو گفتم: گوسفند را مسموم می‌کنم و می‌فرستم؛ اگر پیغمبر باشد، گوسفند به او می‌گوید و اگر پیغمبر نباشد، از شرش راحت می‌شویم. حالا فهمیدم که او پیغمبر است.

گفته‌اند: سم این لقمه‌ای که آن حضرت در دهان گذاشت، در بدنش باقی ماند تا این‌که ایشان را از پا درآورد.

سخن ما این است که یک فرمانده عادی هم این کار را نمی‌کند؛ چرا که دستور حفاظتی است که در منطقه دشمن، چیزی را تا مطمئن نشوید که مسموم نیست، نخورید. آیا امکان دارد در این منطقه آلوده به دشمن، پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) که تمام اصول حفاظتی را رعایت می‌کرد، این قدر بی‌احتیاطی کند؟ یقیناً این داستان جعلی است.

جعل شده است تا برخی قضایا در تاریخ پنهان بماند. دو چیزی که ان‌شاءالله زمان ظهور حضرت بقیةالله (عج) آشکار می‌شود، یکی محل قبر حضرت زهرا (س) و دیگری قاتل پیامبر(ص) است.

منبع: جلسه بیست و چهارم تاریخ تطبیقی استاد مهدی طائب (1394/01/25)

نظرات: (۰) هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی