استاد مهدی طائب

پایگاه نشر آثار استاد مهدی طائب

گزارش | فتح خیبر به دست علی(ع)

  • ۵۸۰

فتح خیبر اوضاع مدینه را عوض کرد و پول زیادی به آن سرازیر شد و در نتیجه حکومت پیامبر(ص) از نظر مالی پیشرفت قابل توجهی کرد.

 

پایگاه اطلاع‌رسانی استاد مهدی طائب؛ یهود در آن زمان(پس از جنگ احزاب) مشرکین را از دست داده بود، و به همین جهت، به صورت مستقل عملیاتی را شروع کرد. آن‌ها در خیبر که یک پادگان با استحکامات قوی بود، نیروهایشان را به عدد لازم جمع کردند. آماری که از تعداد نفرات یهود در این جنگ گفته شده است، متفاوت است و تا بیست هزار نفر گفته‌اند.

پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) روز اول محرم به منطقه خیبر وارد شد. چون در محرم جنگ حرام است، آن‌ها باور نمی‌کردند که آن حضرت در ماه حرام حمله کند. البته باید توجه داشت: جنگ ابتدایی در ماه حرام حرمت دارد، نه جنگ دفاعی.

سپاه اسلام قلعه به قلعه جنگید و همه را فتح کرد تا این‌که به قلعه آخر به نام قلعه قَموص رسید؛ ولی این قلعه فتح نمی‌شد و این‌جا عملیات قفل شده بود.  یهود در بالای کوه دیوار کنده و در جلو دیوار هم خندق حفر کرده بود.

صبح اول وقت، پیامبر اسلام(صلی‌الله‌علیه‌وآله) به ابوبکر فرمود: این پرچم را بگیر و قلعه را فتح کن. ابوبکر رفت، ولی بعد از مدتی برگشت و گفت: تیراندازی از سمت دشمن زیاد است؛ نمی‌شود قلعه را فتح کرد.

بعد از ناکامی ابوبکر در فتح قلعه، این بار پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) خطاب به عمر فرمود: برو و قلعه را فتح کن. عمر رفت، اما زودتر از ابوبکر بازگشت!

وقت گذشت و زمانی شد که ساعت عملیات آن روز به پایان رسیده بود. پیامبر اسلام(صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمود: «لَأُعْطِیَنَّ الرَّایَةَ غَداً رَجُلاً یُحِبُ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ یُحِبُّهُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ؛ کَرَّاراً غَیْرَ فَرَّارٍ لا یَرْجِعُ حَتَّى یَفْتَحَ اللَّهُ عَلَى یَدَیْه»(بحارالأنوار، ج21، ص3).

موقع صبح به پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) ‌گفتند: پرچم را به چه کسی می‌دهی؟ این‌جا یک مصداق کامل برای تمام آیات ولایت بود: «إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ»(مائده/55)؛ «والذین آمنوا أشَدُّ حُبّاً لله»(بقره/165)؛... .

هر چه اوصاف خوب دارد، پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) در همین یک جمله فرمودند: «لَأُعْطِیَنَّ الرَّایَةَ غَداً رَجُلاً یُحِبُّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ یُحِبُّهُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ ... »؛ خدا و پیامبرش محبوب این شخص است و او هم محبوب خدا و پیامبرش.

بالأخره پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمود: علی را بیاورید. گفتند: «چشمان علی دچار تراخم شده است». روز بود که علی(علیه‌السلام) می‌جنگید. خاک چشمان ایشان را گرفته بود. گفته‌اند: پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) از آب دهانش به چشمان علی(علیه‌السلام) کشید و تراخم چشم‌ها برطرف شد.

قلعه‌ای که به قول بعضی از اصحاب فتح‌نشدنی بود، به دست علی(علیه‌السلام) فتح شد. طبق نوشته همه مورخین، آن حضرت از خندق عبور کرده و درِ سنگی قلعه را از جا کند. قضیه فتح خیبر به دست امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) به قدری مشهور است که جهان اهل سنت، آن حضرت را به خیبرش می‌شناسند.

خدای متعال در این قضیه می‌خواست اعجاز را به دست علی(علیه‌السلام) نشان دهد. شخصی در زمان حکومت امیرالمؤمنین(علیه‌السلام)، آن حضرت را دید که وقتی می‌خواست نان خشک را شکسته و بخورد، زورش نرسید و مجبور شد با سر زانو بشکند. آن شخص گفت: علی! پیر شدی؛ نتوانستی نان را با دست بشکنی، در حالی که با همین دست، درِ قلعه خیبر را کندی.

امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) فرمود: من آن را با زور جسمانی از جا نکندم؛ بلکه با قدرت رحمانی و الهی توانستم آن کار را انجام دهم. سپس آن حضرت از آن شخص پرسید: کندن در عجیب بود؟ پاسخ داد: بله؛ خیلی عجیب بود. امام(علیه‌السلام) فرمود: آیا عجیب‌تر از این آن‌جا نبود؟ گفت: چه چیزی؟ آن حضرت فرمود: موقع کنده شدن در، سرپل خراب شده بود؛ چه کسی در را نگه داشت تا بقیه رد شوند؟ من نگه داشتم تا بقیه از روی آن رد شوند.

امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) دوباره پرسید: عجیب‌تر از این ندیدی؟ گفت: چه بود؟ آن حضرت فرمود: مگر آن‌جا خندق نکنده بودند؟ خندق گود بود و اگر کسی داخل آن می‌رفت، برای بالا آمدن باید نردبان می‌گذاشت؛ زمانی که من ایستادم و در را نگه داشتم تا آن‌ها از روی پل رد شوند، پای من کجا قرار گرفته بود؟ آن شخص پرسید: کجا؟ امام(علیه‌السلام) فرمود: روی دوش ملائک!

بالأخره با فتح قلعه مذکور، خیبر سقوط کرد و فدکی‌ها هم وقتی این قضیه را شنیدند، تسلیم شدند. به این ترتیب، نه مشرکان مکه توان عملیات علیه مسلمانان داشتند و نه یهودی‌ها.

فتح خیبر اوضاع مدینه را عوض کرد و پول زیادی به آن سرازیر شد و در نتیجه حکومت پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) از نظر مالی پیشرفت قابل توجهی کرد.

منبع: جلسه بیست و چهارم تاریخ تطبیقی استاد مهدی طائب (1394/01/25)

نظرات: (۰) هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی