-
يكشنبه, ۲۹ تیر ۱۳۹۹، ۱۱:۴۰ ب.ظ
-
۶۴۱
خلیفه دوم علاوه بر عضو کردن عبدالرحمن در این شورا به او این اختیار را داد که اگر این شورا، در دو گروه سه نفره نظر متفاوتی داشتند، رای گروهی پذیرفته شود که عبدالرحمان در آن است.
پایگاه اطلاعرسانی استاد مهدی طائب؛ عبدالرحمن بن عوف بن عبد عوف بن عبد بن الحارث(۱) در سال دهم عامل الفیل به دنیا آمد.(۲) اسلام او نیز به دعوت ابوبکر بوده است(۳) و این یکی از نکات قابل توجه و تأمل درباره او و افرادی همچون سعد بن ابی وقاص، ابوعبیده جراح و طلحه است که در این کتاب پیرامون آنان سخن رانده شده است.
وی پس از شهادت پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) در سقیفه حضور داشت و در مقابل انصار گفت: گرچه شما دارای فضل هستید؛ اما اشخاصی مانند ابوبکر، عمر و علی علیهالسلام ندارید.(۴) وی نیز یکی از کسانی است که در شورای شش نفره خلیفه دوم حضور داشت و به نفع برادر زن خود، رای داده است.(۵)
خلیفه دوم علاوه بر عضو کردن عبدالرحمن در این شورا به او این اختیار را داد که اگر این شورا، در دو گروه سه نفره نظر متفاوتی داشتند، رای گروهی پذیرفته شود که عبدالرحمان در آن است.(۶)
ابن سعد در طبقات مینویسد: عبدالرحمان بن عوف مدعی بود که پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) زمینی در شام را به نام سلیل به من واگذار کرده است، پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) رحلت فرمود و در این مورد دستوری نوشته نشد، عبدالرحمان میگفت پیامبر فرمود هرگاه خداوند شام را برای ما گشود، آن زمین از تو خواهد بود.(۷)
نکته قابل توجه در این زمینه این است که در صورتی که ادعای عبدالرحمان در مورد این زمینها و فرمایش پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) صحیح و مسموع باشد، در مورد فدک چه باید گفت؟! عبدالرحمن ادعایش مسموع است، ولی ادعای حضرت صدیقه طاهره، زهرا(سلاماللهعلیها) باید با تردید تلقی شده و با آن شدت رد شود؟! وی در سال ۳۱ هجری فوت کرد و در بقیع دفن شد.(۸) برخی نیز سال وفات وی را سال ۳۲ هجری دانستهاند.(۹)
منبع: دشمن شدید، دفتر دوم(برگرفته از دروس تاریخ تطبیقی استاد مهدی طائب)، چاپ اول، بهار98، انتشارات شهید کاظمی، صص197-198
پی نوشت؛
1 – الاستیعاب، ج2، ص844
2 – ذهبی، تاریخ الاسلام، 1409، ج3، ص391
3 – مقدسی، البدء و التاریخ، بی تا، ج4، ص145
4 – یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج2، ص123
5 – ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج1، ص189
6 – سیوطی، تاریخ خلفا، ص129 و 137
7 – ابن سعد، طبقات الکبری، ج3، ص94
8 – ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج2، ص850
9 – بلاذری، انساب الاشراف، ج1، ص204