-
سه شنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۹، ۰۱:۱۹ ق.ظ
-
۴۹۹
در طول ۱۱ سال به قدری روایتهای کمی از امام حسین(ع) نقل شده است که شاید از عدد انگشتان یک دست تجاوز نکند و هیچ سخنرانی علنی و یا گفتگوی آشکاری را نمیتوان در این دوره خفقان از حضرت پیدا کرد.
پایگاه اطلاعرسانی استاد مهدی طائب؛ اما در این میان سیدالشهدا(علیهالسلام) بسیار محتاطانه و با تدبیر رفتار میکنند. او به دنبال سیاستهای برادرش، بهترین اقدام را در این ایام تقیه میداند. حضرت به درستی میداند که معاویه در مقابل هر نوع تهدید احتمالی به ترور متوسل میشود؛ بنابراین حفظ جان خود را در اولویت قرار میدهد، به همین دلیل در تاریخ این زمان هیچگونه هشداری از سوی معاویه به امام حسین(علیهالسلام) دیده نمیشود.
در طول ۱۱ سال به قدری روایتهای کمی از ایشان نقل شده است که شاید از عدد انگشتان یک دست تجاوز نکند و هیچ سخنرانی علنی و یا گفتگوی آشکاری را نمیتوان در این دوره خفقان از حضرت پیدا کرد؛ حتی برخی از شیعیان که تصور میکردند صلح امام مجتبی(علیهالسلام) یک نوع انتخاب شخصی و سلیقه بوده است دعوت نامهها و درخواستهایی پنهانی برای حضرت ارسال و ایشان را به قیام در مقابل معاویه دعوت میکنند.
سیدالشهدا(علیهالسلام) در پاسخ، مفاد صلح نامه را به آنها متذکر میشود و میفرماید: شیوه من شیوه برادرم حسن(علیهالسلام) است و تا زمانی که این طاغیه زنده است به صلح نامه وفادار خواهم بود.(۱)
حضرت به روشنی میداند که معاویه هر نغمهای را که در آن طنینی از اسلام باشد در گلو خفه خواهد کرد. بنابراین باید روشی را برگزیند تا کمترین اصطکاک و درگیری را با معاویه به همراه داشته باشد.
در داستان دادخواهی حضرت در جریان مصادرهی زمین ایشان توسط فرماندار مدینه به روشنی میتوان این سیاست حضرت را مشاهده نمود. فرماندار مدینه به حکم اینکه کارگزار حکومت اسلامی است، اقدام به تصرف یکی از زمینهای امام حسین(علیهالسلام) میکند.
حضرت وقتی میبیند که فرماندار در این تصرف خود ذی حق میدانند و حاضر به تغییر موضوع نیست او را تهدید مینماید که در صورت ممانعت از تسلیم زمین به پیمان حلف الفضول متوسل شود.(۲)
حلف الفضول به عنوان قراردادی در زمان جاهلیت است. در آن زمان به دلیل عدم وجود حکومت و قانون مناسب بسیار اتفاق میافتاد که اوباش و گردنکشان حق مظلومان را پایمال میکردند و هیچ کسی هم نمیتوانست مقابل آنها بایستد و با آنان برخورد کند.
در این میان جوانمردانی از عرب وارد میدان شدند و پیمانی را با یکدیگر به امضا رساندند که اگر از ظلم و تعدی به کسی مطلع شدند، با یکدیگر همکاری کنند و حق مظلوم را به او بازگرداند.
جریانی را که منجر به عقد این قرارداد شد این چنین گفتهاند: تاجری که تازه به مکه آمده بود با عاص بن وائل_ پدر عمروعاص_ وارد معامله شد و عاص بن وائل هم پس از دریافت اجناس از دادن پول آن امتناع کرد.
مرد که دست خود را از همه جا کوتاه دید بالای کوه ابو قبیس رفت و از مردم درخواست کمک کرد. خبر به عبدالمطلب رسید. او از جوانمردان عرب تقاضا کرد که این پیمان نامه را بنویسند امضا کنند.(۳)
جز بنی امیه همه به این قرارداد متعهد شدند. به هر حال سیدالشهدا به فرماندار مدینه هشدار داد در صورتی که از غصب زمین منصرف نشود مردم را علیه او به حلف الفضول دعوت کند. قابل تأمل و توجه است که حضرت او را به این مسئله هشدار نمیدهد که در صورت تعدی مردم را به قرآن دعوت کند.
این برخورد امام دو پیام دارد: یکی اینکه نشان دهد و فضای جامعه تحت سلطنت معاویه تا چه حد تنزل کرده است که او برای حق طلبی باید حاکم اسلامی را به قوانین جاهلیت_ نه به احکام قرآن_ ارجاع دهد؛ و دوم اینکه امام حسین(علیهالسلام) میدانست در صورتی که از حکم قرآن علیه این تجاوز فرماندار معاویه استفاده کند به سرعت این سخن حضرت را بهانه خروج بر معاویه میدهد و با خارجی خواندن ایشان زمینههای ترور یا محاکمه سیدالشهدا(علیهالسلام) را فراهم میکند.
در این صورت اگر تصمیم بر محاکمه علنی حضرت داشته باشند، ایشان مجبور است از سازمان شیعه کمک بگیرد و این همان اتفاقی است که حضرت سیدالشهدا(علیهالسلام) به تبعیت از امام مجتبی(علیهالسلام) از آن به شدت دوری میکند. اگر حضرت ترور شود ضربه بسیار سنگینتر خواهد بود.
بنابراین حضرت بدون ایجاد حساسیت حق خواهی کرده و از زمین خود رفع حصر میکند. البته این پنهان کاریها مانع از این نبود که حضرت در میان مردم و تبلیغ شأن و جایگاه اهلبیت عصمت و طهارت(علیهمالسلام) بپردازد و مردم را از مقام و منزلت امامت آگاه سازد.
ایشان در ادامهی سیرهی امام مجتبی(علیهالسلام) پیادهروی سفرهای حج را در برنامههای خود داشت و در حفظ مهمان خانهی مدینه همت گماشت؛ به همین دلیل داستانهای بسیاری در باب بذل و بخششهای حضرت در تاریخ به چشم میخورد.(۴)
برخورد معاویه در این مدت با حضرت باید چگونه باشد؟ او از امام حسین(علیهالسلام) دور شده از حضرت اطلاعات چندانی در دست ندارد؛ بنابراین به دنبال راهی است تا به سازمان شیعه نزدیک شده و از فعالیتهای آنان مطلع شود.
منبع: تبار انحراف 3، زیر نظر حجتالاسلام والمسلمین مهدی طائب، چاپ اول، سال 94، انتشارات کتابستان معرفت، صص70-73
پی نوشت؛
1 – انساب الاشراف، ج3، صص148-150؛ الارشاد، ج2، ص32؛ بحارالانوار، ج44، ص324
2 – السیره النبویه، ج1، صص87-88
3 – السیره النبویه، ج1، ص87؛ التنبیه والاشراف، ص179-180
4 – تاریخ مدینه دمشق، ج13، ص243