-
دوشنبه, ۱۶ تیر ۱۳۹۹، ۱۲:۰۴ ق.ظ
-
۵۱۵
نتیجه فعالیت حسنین(ع) را میتوان در یک جمله خلاصه کرد: زمینه سازی حادثه کربلا و قبول آن از سوی جامعه. این فعالیتها مقدمه و زمینه ساز حادثه عظیم عاشورا بود؛ حادثهای که از سوی مردم پذیرفته شد و منشا و مبنای تحولات بعدی قرار گرفت.
پایگاه اطلاعرسانی استاد مهدی طائب؛ این ذهنیت که حسنین(علیهالسلام) در این دوران(دوران معاویه) فعالیت خاصی نداشتند کاملاً غلط است. اگر فعالیت را مجموعه اقدامات علنی و آشکار بدانیم تا حدودی این سخن صحیح است. امّا اگر فعالیت مجموعهای از اقدامات هماهنگ برای رسیدن به هدف مشخص باشد، هم امام مجتبی(علیهالسلام) و هم سیدالشهدا(علیهالسلام) را در این بازه زمانی فعال و پویا میبینیم.
متاسفانه یکی از نکتههایی که درباره سیره امام مجتبی(علیهالسلام) و سیدالشهدا(علیهالسلام) مغفول مانده، عدم توجه به پیچیدگیهای رفتاری این دو بزرگوار در این مقطع از تاریخ است.
عوامل بی خبری
دو عامل مهم در بی خبری ما نسبت به این مقطع تاریخی نقش داشته است:
الف: سری بودن فعالیتها
ضرورت تقیه در این دوران مانع شده است که گزارشهای دقیق و مشخصی از مجموعه این فعالیتها به ما برسد. این فعالیتها زمانی فاش میشود که خود امام آن را نقل میکند و یا گاهی از تاثیرات به وجود آمده در جامعه میتوان بخشی از این فعالیتها را حدس زد. با این حال نیز نمیتوان از تمام اتفاقات صورت گرفته مطلع بود بلکه فقط اطلاع از جهات ظاهری و قابل رویت آن امکان دارد.
ب: عدم نقل
نقل و نوشتار حدوداً از زمان امام سجاد(علیهالسلام) آغاز شد و پیش از آن به دلیل ممانعتهایی که وجود داشت نمیتوان به مطلب زیادی دسترسی پیدا کرد. عمر بن عبدالعزیز پیش از حکومتش حدود ۱۰ سال فرماندار مدینه بود(۱) و در این ایام مدینه تنها جایی بود که قضایا و اتفاقات در آن ثبت و ضبط میشد، به همین دلیل تاریخ ایام امامت حضرت زین العابدین(علیهالسلام) بیشتر مضبوط است.
با توجه به این دو مقدمه باید توجه داشت که دو موضوع مهم در تاریخ به واسطه نبود مدارک و اطلاعات و یا مطرح نشدن آن مجهول و ناشناخته مانده است و باید مورد تأمل و بررسی قرار گیرد.
۱. تعامل علما با حکومت در زمان معاویه و مقایسه آن با حکومتهای پیشین
مقایسهی رابطه علما و حکومت در این دوره با دورههای پیشین - یعنی ایام خلافت عمر و ابوبکر و عثمان - نشان از این دارد که پذیرش کلی دورههای قبل کمی مورد استثنا قرار گرفته است.
عالمان این دوره حکومت خلفای سابق را بدون قید پذیرفته بودند و حتی این پذیرش در ابتدای خلافت معاویه نیز وجود داشت، اما با گذشت ایام و نوع برخورد معاویه و نزدیکانش و همچنین فعالیت حسنین(علیهالسلام) نگاه علما دچار تغییر و دگرگونی میشود.
این تغییر و تحول برای سید الشهدا(علیهالسلام) زمینه خوبی است تا با بهره گیری از آن بر جامعه زمان خود تاثیر بگذارد. این تاثیر مخفیانه و با محوریت حفظ دین و دینداری در اجتماع است.
البته علمای این زمان را باید در دو گروه قرار داد؛ افرادی چون ابوموسی اشعری، عبدالله بن عمر، سعدبن ابی وقاص، ابوهریره و... که به دلیل فراز و نشیبها و تغییر موضع گیریهایشان در دورانهای مختلف نیازمند مطالعات موردی هستند و افراد دیگر که تقریباً اغلب علمای این دوره را شامل میشود و روی سخن ما در این بخش پیرامون این شخصیتهاست.
۲. تاثیرات امام حسن(علیهالسلام) و امام حسین(علیهالسلام) در تغییر موضع گیری این علما
نکته اول، آن که شناخت روحیات افراد و در نظر داشتن صفات و مشخصات اخلاقی آنها در برخورد با افراد بسیار موثر است. اطلاع از اینکه طرف مقابل چگونه روحیهای دارد و نسبت به چه چیزهایی علاقه یا تنفر دارد، چه چیزهایی در او طوفان برمیانگیزد و چه چیزهایی او را آرام میکند، برای شخص مبلغ بسیار حیاتی است.
نکته دوم، اینکه از افراد بشر کسی را نمیتوان یافت که دارای این ویژگی باشد، یعنی نسبت به افراد مختلف این شناخت و اندازهگیری را در نظر داشته باشد. برخی اصلاً این توانایی را ندارند و برخی در بخشهایی میتوانند حدس بزنند و امکان خطا هم در گمانهایشان وجود دارد، ولی امام به دلیل داشتن جایگاه ویژه دارای این توانایی است.
امام مجتبی(علیهالسلام) از افراد مقابل نیروهای خودش و مردمی که بی طرف هستند و گروههای دیگر شناخت کامل دارند و نیز از پیچیدگیها و روانشناسی همه آنها مطلع است. بنابراین باید گفت بدون تردید امام مجتبی(علیهالسلام) در شام، کوفه، بصره، یمن و مصر در حال فعالیت است، اما نوع اثرگذاری این فعالیتها دقیق و مخفی است.
ممکن است حضرت با بیانی که برای یکی از علمای بلاد شام یا مصر دارد او را به مبلغی علیه اقدامات معاویه تبدیل کند، اما وقتی ما با آن فرمایش امام روبه رو میشویم این تلقی برایمان به وجود نیاید.
حضرت با شناخت روحیات آن عالم و افرادی که در درس و مجالس وعظ حاضر میشوند پیشنهادی برای موضوع سخنرانی- مثلاً درباره زهد و دنیا گریزی- به او میدهند که حرکت او و مستمعین با اسلام معاویه زاویه پیدا کند و هر روز این زاویه بیشتر شود. اما همین ظرافت موجود در فعالیت مانع میشود که ما امام مجتبی(علیهالسلام) را فعال ببینیم.
نتیجه فعالیت این دو امام بزرگوار را میتوان در یک جمله خلاصه کرد: زمینه سازی حادثه کربلا و قبول آن از سوی جامعه. این فعالیتها مقدمه و زمینه ساز حادثه عظیم عاشورا بود؛ حادثهای که از سوی مردم پذیرفته شد و منشا و مبنای تحولات بعدی قرار گرفت. اگر کربلا بدون این زمینه سازیها رخ میداد، بعید بود بتواند این گونه ساختارها و معادلات را تغییر دهد.
انتهای پیام/
منبع: کتاب تبار انحراف3(برگرفته از دروس استاد مهدی طائب)، چاپ اول، سال 94، انتشارات کتابستان معرفت، صص61-68
پی نوشت؛
1 – المعارف، ص359