استاد مهدی طائب

پایگاه نشر آثار استاد مهدی طائب

برشی از یک کتاب | تروریسم تاریخی یهود

  • ۵۶۶

محمد(ص) از همان نخستین روز تولد شناسایی شد. تیرهای یهود برای جلوگیری از تولد او همه به خطا رفته بود و آن‌ها برای رسیدن به هدفشان می‌بایست محمد(ص) را از میان بر می‌داشتند.

 

پایگاه اطلاع‌رسانی استاد مهدی طائب؛ یهود با شناسایی نور نبوت در اجداد پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) و تطبیق آن با علائم ذکر شده در کتاب‌های آسمانی ‌می‌کوشیدند این نور را خاموش سازند. در ادامه به تلاش‌های یهود در زمینه جلوگیری از تولد و ظهور پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) خواهیم پرداخت.

 

1 - ترور‌ هاشم

حضرت‌ هاشم جدید اعلای پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) مکی بود، اما قبرش در غزه فلسطین است. ایشان از مکه برای تجارت به سوی شام خارج شد و در یثرب مهمان رئیس یکی از قبائل مستقر در مدینه به نام عمرو بن زید بن لبید خزرجی گردید.

 هاشم با سلمی دختر عمرو ازدواج کرد و او را به مکه برد. وقتی سلمی حامله شد طبق شرطی که هنگام ازدواج کرده بودند‌ هاشم او را برای وضع حمل به نزد خانواده‌اش در یثرب بازگرداند و خود از آنجا برای تجارت به شام رفت.

او هنگام رفتن به سفر به همسرش گفت: احتمال دارد از این سفر بازنگردم. خداوند به تو پسری خواهد داد، از او بسیار نگهداری کن.‌ هاشم به غزه رفت و پس از پایان تجارت آهنگ بازگشت کرد. اما همان شب به ناگاه بیمار شد، پس اصحابش را فراخواند و گفت: به مکه بازگردید، به مدینه که رسیدید همسرم را سلام برسانید و درباره فرزندم که از او متولد خواهد شد، سفارش کنید. به او بگویید که این فرزند بزرگ‌ترین دغدغه من است.

سپس قلم و کاغذی خواست و وصیت نامه‌ای نوشت که بخش عمده‌ای از آن در سفارش به پاسداری از فرزند و اشتیاقش به زیارت او بود.(۱) موسی(علیه‌السلام) به یهودیان خبر آمدن پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) را داده بود. اینان از قیافه پدر، مادر و نسل او آگاه بودند و گنجینه‌ای از اطلاعات را در اختیار داشتند.

علم چهره شناسی نیز که از موسی(علیه‌السلام) آموخته بودند، نسل به نسل در آنان منتقل شده بود. با این اطلاعات‌ هاشم در چشم آن‌ها آشنا بود و به خوبی می‌دانستند که پیامبر آخرالزمان از نسل اوست. اما تیرشان دیر به هدف خورد و هنگامی‌ هاشم ترور شد که نطفه عبدالمطلب بسته شده بود.

 

2 - ترور عبدالمطلب

فرزند‌ هاشم در مدینه به دنیا آمد و او را شیبه نامیدند. به توصیه‌ هاشم مادر، پاسداری از او را برعهده گرفت و خود ازدواج نکرد. ۹ سال بعد هنگامی‌که مردی از بنی عبدمناف برای تجارت به یثرب رفته بود، کودکی را آنجا دید که خود را فرزند‌ هاشم می‌خواند.(۲) از حال او پرسید و او خود را معرفی کرد.

آن مرد این خبر را به مُطلب(برادر‌ هاشم) رساند(۳) و او کودک را از این خانه فراری داد و به همراه خود به مکه برد.(۴) طبق نقلی دیگر وی با توافق مادر شیبه این کار را کرد(۵) به هنگام بازگشت مُطلب و شیبه یهودیان آنان را شناسایی و به آن‌ها حمله کردند که آن دو با اعجاز نجات یافتند(۶) وقتی مُطلب، شیبه را به مکه آورد مردم به گمان این‌که وی غلام مُطلب است او را عبدالمطلب نام نهادند و این نام بر وی ماند.(۷)

 

3 - ترور عبدالله

عبدالله فرزند عبدالمطلب و اهل مکه بود. ولی قبرش در مدینه مقر یهود است و این عجیب می‌نماید. درباره عبدالله داستان‌ها، صریح‌تر است. یهودیان بارها در ترور او ناکام ماندند(۸) روزی وهب بن عبدمناف یکی از تاجران مکه، عبدالله ۲۵ ساله را دید که یهودیان در میانش گرفته بودند و می‌خواستند او را بکشند.

وهب گریخت و میان بنی‌هاشم آمد و فریاد زد: عبدالله را دریابید که دشمنان او را در میان گرفته‌اند. عبدالله معجزه آسا نجات یافت. وهب که شاهد نجات معجزه آسای عبدالله بود و نور نبوت را در چهره او می‌دید پیشنهاد ازدواج دخترش آمنه و عبدالله را داد و این ازدواج مبارک سر گرفت.(۹)

گفته‌اند کاهنان یهود، زنی را فرستادند که همسر عبدالله شود تا نطفه پیامبر آخرالزمان به این زن منتقل گردد. وی هر روز راه بر عبدالله می‌گرفت و به او پیشنهاد ازدواج می‌داد، ولی بعد از ازدواج عبدالله دیگر این پیشنهاد را نداد.

عبدالله از او پرسید؟ چرا این بار سخن پیشینت را تکرار نکردی؟ زن گفت: نوری که در پیشانی تو بود دیگر نیست. عبدالله ازدواج کرده بود.(۱۰) چند ماه پس از ازدواج آن دو و در شرایطی که آمنه باردار بود، عبدالله در راه بازگشت از شام بیمار شد و در مدینه از دنیا رفت.(۱۱) تیر یهود برای بار دوم دیر به هدف خورد. عبدالله به گونه‌ای کاملا مشکوک در یثرب درگذشت، اما نمی‌توان خط ترور را ردیابی کرد.

 

4 - تلاش برای ترور پیامبر

یک روز بعد از میلاد حضرت محمد(صلی‌الله‌علیه‌وآله) یکی از علمای یهود به دارالندوه آمد و از حاضران پرسید: آیا امشب در میان شما فرزندی متولد شده است؟ گفتند: نه. گفت: پس باید در فلسطین متولد شده باشد، پسری که نامش احمد است و هلاک یهود به دست او خواهد بود.

حاضران پس از جلسه سراغ گرفتن و دریافتند که پسری برای عبدالله بن عبدالمطلب به دنیا آمده است. پس آن عالم یهودی را خبر کردند و بنا به درخواست وی او را نزد کودک بردند. او به محض دیدن طفل بیهوش شد. چون به هوش آمد گفت: به خدا قسم که پیامبری(نبوت) تا قیامت از بنی‌اسرائیل گرفته شد، این همان کسی است که بنی‌اسرائیل را نابود می‌کند.

آنگاه با دیدن شادی قریش از این خبر ادامه داد: به خدا قسم کاری با شما کند که اهل مشرق و مغرب از آن یاد کنند.(12) به این ترتیب محمد(صلی‌الله‌علیه‌وآله) از همان نخستین روز تولد شناسایی شد. تیرهای یهود برای جلوگیری از تولد او همه به خطا رفته بود و آن‌ها برای رسیدن به هدفشان می‌بایست محمد(صلی‌الله‌علیه‌وآله) را از میان بر می‌داشتند.

انتهای پیام/

منبع: دشمن شدید، دفتر اول(برگرفته از دروس تاریخ تطبیقی استاد مهدی طائب)، چاپ دوم، زمستان 95، انتشارات شهید کاظمی، صص216-220

پی نوشت؛

1 ر.ک: بحارالانوار، ج15، صص51-53

2 کودکان در حال کشتی گرفتن بودند که شیبه پس از پیروزی بر سایر کودکان گفت: من پسر‌ هاشمم.

3 همان، ج15، صص122-123

4 همان، ص123

5 الکامل، ج2، ص6

6 بحارالانوار، ج15، ص59-60

7 در این زمینه: ر.ک، همان، ج15، ص123

8 ر.ک: بحارالانوار، ج15، ص90-101

9 همان، صص97-98و115

10 ر.ک: مناقب آل ابی طالب، ج1، ص26؛ بحارالانوار، ج15، ص114؛ الکامل، ج2، ص4

11 تاریخ الطبری، ج1، ص579، ج2،ص8

12 الکافی، ج8، ص300؛ الامالی،صص145-146

نظرات: (۰) هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی