-
يكشنبه, ۱ تیر ۱۳۹۹، ۱۱:۳۲ ب.ظ
-
۵۱۹
معاویه از اعلام جانشینی یزید باکی نداشت. او نگران این بود که همه نقشههایش برای بدنام و منزوی کردن خاندان اهلبیت علیهمالسلام نقش بر آب شود. تلاشهای فراوانی صورت گرفته بود که نام حسن بن علی(علیهالسلام) با اکراه برده شود، اما مردم با اکرام از او یاد میکردند.
پایگاه اطلاعرسانی استاد مهدی طائب؛ به هر حال معاویه بر کوفه مسلط میشود و امام مجتبی(علیهالسلام) هم در مدینه استقرار مییابد. این کار به حضرت کمک مینماید که دور از منطقه تسلط معاویه به فعالیت بپردازد و اکنون زمانی است که حضرت برای انجام دو کار فرصت پیدا میکند.
1 - بازسازی شخصیت امامت برای ایستادگی در مقابل سازمان نفاق به سرکردگی معاویه
برای رسیدن به هدف اول حضرت در چند جهت اقدام به فعالیت نمود.
الف) استقرار در مدینه؛ ایشان در کنار مسجد النبی در محله بنی هاشم مستقر میشود. مدینه زیارتگاه رسول خداست و او نوه رسول خدا. همه زائران و بخصوص زائرانی که در ایام حج میآیند، مشتاق دیدار حضرت هستند. در این میان اهل شام هم به دلیل صلحی که مسبب آن را ما مجتبی(علیهالسلام) میدانند، به حضرت احترام میگذارند و این مسئله برای معاویه نشانه بدی است و برای همین افرادی را به مدینه اعزام میکرد تا به امام جسارت کنند.
امام با اینها طوری برخورد مینماید که وقتی به شام برمیگردند طرفدار حضرت هستند.(1) نتیجه این سلسله فعالیتها این بود که حضرت جو سنگینی را که معاویه ایجاد کرده بود، از بین برد.
ب) پیاده روی تا مکه؛ حضرت پیاده از مدینه حرکت میکرد و در مسجد شجره محرم میشد. میقات اهل شام هم شجره است. شامیها در راه مکه وقتی میفهمیدند نوه رسول خدا صلی الله علیه و آله در حال پیاده روی تا مکه است، با ایشان همراه میشدند. حضرت با تعداد کمی از مدینه حرکت میکرد اما وقتی به مکه میرسید، هزار نفر او را نگین حلقه خود کرده بودند، همه با او تا مکه حرکت میکردند و هیچ کس جلوتر نمیرفت.(2)
معاویه به دنبال انحطاط اجتماعی امام است، اما ایشان همیشه در راه مکه و مدینه پیش نماز است. افرادی که هم سفر او هستند در مکه هم او را رها نمیکند و به تدریج ایشان از شأن اجتماعی بالایی برخوردار میشود.
ج) اکرام مردم؛ امام مجتبی(علیهالسلام) تمکن مالی فراوانی دارد و برای معاش نیازمند انجام کار اقتصادی نیست. از یک سو اموالی که حضرت امیر(علیهالسلام) وقف کرده است و از سوی دیگر، خراجهایی که معاویه باید بدهد، هزینههای حضرت و سازمان شیعه را تامین میکند.
ایشان در مدینه با اکرام و اطعامهای گستردهای که انجام میدهد، جو جدیدی را در جامعه اسلامی به وجود میآورد.(3) افراد مورد توجه حضرت غالباً قشر متوسط جامعه بودند و وقتی میدیدند که حضرت با آنها نشست و برخاست میکند(4) و بر سفره آنها حاضر میشود به اسلامِ ترویج شده از سوی معاویه با دیده تردید مینگریستند.
این مردم زندگی مجلل فرماندار معاویه در مکه را هم میدیدند و این مقایسه برای معاویه دردسرساز بود. او نمیتوانست تعاملات را تعطیل کند، زیرا اگرچه احداث آن با اغراض سیاسی بود اما در آن کار سیاسی صورت نمیگرفت.
2 - ساماندهی سازمان شیعه
برای رسیدن به هدف دوم نیز دو کار انجام میشود. یکی اینکه حضرت با تعدادی از شیعیان جلسه میگذارد، آنها را نسبت به زمان و رویدادهای پیش آمده توجیه میکند.(5) و دیگر این که دستور تقیه میدهد.
در سالهای ۴۰ تا ۵۰ هجری یعنی در این بخش از زمان امامت حضرت مجتبی(علیهالسلام) هیچ درگیری و کشمکشی میان شیعیان و امویان را نمیبینید که دلیل آن مخفی نگه داشتن سازمان شیع توسط امام مجتبی(علیهالسلام) است.
تنها کسی که در این سازمان به صورت علنی فعالیت میکند و هدف انبوه تهمتها و تحقیرها قرار میگیرد، خود حضرت است. یکبار از سوی معاویه و یکبار از جانب یاران خود حضرت. آنهایی که نتوانستند صلح امام را تحلیل نمایند، وقتی ذلت ظاهری امروز شیعه را با عزت پنج سال پیش مقایسه میکنند، به حضرت اتهام میزنند و او را مذل المومنین و... خطاب میکنند.(6)
اما حضرت در مقابل همه این تهمتها ایستادگی مینماید و با اختفاء سازمان، عبور از این بحران را سامان میدهد. به همین دلیل است که در میان گزارشهای تاریخی این دوره نمیتوان هیچ اقدام تهدید کننده آشکاری را از سوی امام مجتبی(علیهالسلام) علیه معاویه یافت.
حضرت بدون هیچ اعلان و اعلام عمومی که حساسیت برانگیز باشد به دنبال جذب و تربیت نیروهای کارآمد برای آینده سازمان است. این تاکتیک از سوی حضرت تا جایی ادامه پیدا میکند که ناگهان معاویه افرادی از سازمان شیعه را میبیند که در شهرهای مختلف در حال رشد و نمو هستند. بنابراین به این نتیجه میرسد که باید تیر آخر را بزند.
برخی انگیزه معاویه برای ترور حضرت را این دانستند «معاویه صلح نامهای را امضا کرده بود که در آن از انتخاب جانشین برای بعد از خود منع شده بود و مترصد فرصتی بود تا عامل این منع یعنی امام مجتبی(علیهالسلام) را از بین ببرد.»
این سخنان درست نیست، زیرا معاویه از اعلام جانشینی یزید باکی نداشت. او نگران این بود که همه نقشههایش برای بدنام و منزوی کردن خاندان اهلبیت علیهمالسلام نقش بر آب شود. تلاشهای فراوانی صورت گرفته بود که نام حسن بن علی(علیهالسلام) با اکراه برده شود، اما مردم با اکرام از او یاد میکردند.
در شام حسن بن علی(علیهالسلام) مردی است که مانع خونریزی مسلمانان شده، در مدینه مردی است که با آن پیشینه درخشان و بزرگی مقامش با فقرا همسفره میشود و زوارخانهای برای زائرین حرم رسول الله صلی الله علیه و آله برپا کرده، در مکه نیز مردی است که همواره با پای پیاده در حالی که گروه زیادی از مردم همراهیش میکنند، به سفر حج میرود.
همین محبوبیت باعث میشود که پس از شهادت حضرت، بنی امیه نیز مانع دفن پیکر مطهر ایشان در کنار رسول خدا صلی الله علیه و آله شوند.(7)
منبع: کتاب تبار انحراف 3(زیر نظر استاد مهدی طائب)، تابستان 94، انتشارات کتابستان معرفت، صص44-49
پی نوشت؛
1 – مناقب آل ابی طالب، ج3، ص184
2 – اعلام الوری باعلام الهدی، ج1، صص412-413
3 – تاریخ الیعقوبی، ج2، ص226
4 – مناقب آل ابی طالب، ج3، ص187
5 – الامامه و السیاسه، ج1، ص185-187
6 – انساب الاشراف، ج3، ص45
7 – تاریخ المدینه، ج1، صص110-111