-
چهارشنبه, ۲۸ خرداد ۱۳۹۹، ۱۰:۰۹ ب.ظ
-
۵۸۷
سیستم امنیتی - جاسوسی معاویه، نه از راه ترور امام حسن(علیهالسلام) و نه راههای دیگر نتوانست باعث ادامه جنگ شود. به این ترتیب، معاویه تسلیم درخواست عمومی برای پذیرفتن صلح و شروط صلح نامه شد.
پایگاه اطلاعرسانی استاد مهدی طائب؛ یکی دیگر از صحنههایی که نشان میدهد معاویه در موضع قدرت بود و طالب جنگ، نحوه ورود او به کوفه است. او با سپاهی مقتدر، پیروزمندانه وارد کوفه شد. معاویه با مطرح کردن صلح از سوی خودش، قصد دارد با یک تیر دو نشان بزنند. اول اینکه خود را صلح طلب و خواستار منفعت عمومی مطرح کند و با این کار حُسن سابقه برای خود درست میکند.
دوم اینکه شکستی را که به واسطه تعطیلی جنگ برای او پیش آمده، بپوشاند؛ بنابراین برخلاف بسیاری از مشهورات، صلح ابتکاری از طرف امام مجتبی(علیهالسلام) بود تا جنگ را پایان دهد و تاکتیک اختفاء سازمان شیعه را آغاز کند. در نتیجه باید گفت صلح از سوی امام بود و به سود ایشان تمام شد.
معاویه تلاش میکند که جلوی این کار را بگیرد، ولی موفق نمیشود. با فعال کردن سازمان جاسوسی خود در قالب خوارج، سعی میکند که پیش از سرد شدن آتش جنگ، امام حسن(علیهالسلام) را از بین ببرد تا کار را به نهایت برساند، اما موفق نمیشود. حضرت دو زه به تن کرده بود و آنها در ترور خود موفق نشدند.(1)
این نقد مذکور در تاریخ که معاویه برگه سفید برای امام فرستاد و از او خواست هر شرایطی را بنویسد، مورد قبول است، دروغی برای پوشاندن شکست معاویه است. معاویه هرگز راضی به صلح نبود، بلکه به دلیل فشارهایی که مردم به او میآوردند مجبور به صلح شد.
در تاریخ نقلی صریح نداریم دال بر اینکه امام مجتبی(علیهالسلام) به معاویه پیشنهاد صلح داده باشد، بلکه نقل است که در سپاه، این حرف شایع شد که امام قرار است صلح کند(2) و به همین دلیل اعتراضهایی به حضرت صورت گرفت. به نظر می رسد حضرت خودش این مطلب را علنی کرده است.
اهل شام از این خبر مطلع شدند و به علت سختیهایی که در نبرد صفین برایشان پیش آمده بود، دیگر به جنگ رضایت نمیدادند، زیرا به نظر آنها معاویه به هدفی که میخواست رسیده بود و دیگر دلیلی برای ادامه جنگ نداشت؛ بنابراین فشارهای عمومی برای اجبار معاویه به صلح شروع میشود.
سیستم امنیتی - جاسوسی معاویه، نه از راه ترور امام حسن(علیهالسلام) و نه راههای دیگر نتوانست باعث ادامه جنگ شود. به این ترتیب، معاویه تسلیم درخواست عمومی برای پذیرفتن صلح و شروط صلح نامه شد.
بنابراین عدم انتخاب جانشین، پرداخت خراج برخی مناطق و... از شروط گنجانده شده در صلح نامه از سوی نماینده امام بود.(3) در افکار عمومی منصفانه به نظر میآمد زیرا عموم افراد میگفتند علاوه بر اینکه پسر رسول الله(صلیاللهعلیهوآله) است، مانع ادامه خونریزیها شده است و در مقابل غرامتی که باید در جنگ میدادیم، این خواستهها چیزی نیست و باید پذیرفته شود.
تدوین صلح نامه
یکی از مهمترین انگیزههای حضرت در تدوین این چنینی صلح نامه، آن است که مردم شام را نسبت به باطن غیر دینی و غیر مذهبی معاویه آگاه کند. ایشان با قرار دادن این بند که معاویه نباید برای بعد از خود جانشین انتخاب نماید، ذهنها را منتظر اقدامات بعدی معاویه میکند. معاویه اگر مسلمان بود باید به عهدی که داده بود، وفادار میماند.
در اینجا ذکر این نکته لازم است که نباید تصور شود همه اطرافیان معاویه فاسد بودند. برای نمونه ضحاک بن قیس یکی از فرماندهان عالیرتبه معاویه است، به قدری اهل نماز شب و روزه بود که امام صادق(علیهالسلام) به یکی از اصحاب قریب به این مضامین میفرمایند «اگر نماز شب نشانه رستگاری بود، ضحاک بن قیس باید با آن زهدش رستگار میشد که نشد.»(4)
مردم، معاویه را مظهر رسول خدا(صلیالله علیهوآله) میدانستند و در صورت تخلف از عهدنامهُ تمام بافتههایش پنبه میشد. بنابراین، امام با قرار دادن نکات حساس و مهم سرنوشت معاویه و به تبع او بنیامیه را دستخوش تغییر کرد.
پس از صلح
از اینجا به بعد است که موقعیت تاکتیک اختفاء سازمان شیعه به وجود میآید. وقتی قرار است کار مخفیانه صورت بگیرد طبیعتاً سرعت آن کند میشود. حضرت پس از امضای صلح نامه به کوفه بازگشت و معاویه هم با سپاهان وارد کوفه شد.
با ورود او بسیاری از فرماندهان حضرت که در جنگ صفین در مقابل معاویه میجنگیدند، جزو علمداران سپاه او شدند. اکنون کوفه برای معاویه است و امام حسن(علیهالسلام) و امام حسین(علیهالسلام) باید مثل مردمانی معمولی رفتار کنند. تمام سعی معاویه این است که امام مجتبی(علیهالسلام) را تحقیر کند. او نمیتواند حضرت را علنی از بین ببرد. بنابراین سعی میکند شأن اجتماعی او را پایین بیاورد.(5)
وضعیت علی(علیهالسلام) در زمان خلفا در مدینه بسیار بهتر از وضعیت حسنین(علیهمالسلام) در کوفه است، زیرا حضرت امیر(علیهالسلام) با این قید با خلفا بیعت کرد که موظف به شرکت در نماز جمعه و جماعت آنها نباشد، به همین دلیل اگر آن حضرت در نماز جمعه یا جماعتی شرکت کرده اختیاری بوده است. اما در اینجا حسنین موظفند طبق دستور حکومتی عمل کنند.
معاویه اولین زهرش را به خاندان اهلبیت(علیهمالسلام) هنگام ورود به شهر میریزد. او میخواهد در مسجد سخنرانی کند و همه مردم شهر جمع شدهاند؛ حسنین(علیهالسلام) هم آمدهاند. بعد از اینکه سخنرانیاش تمام میشود، میگوید من از حسن میخواهم چند کلمه حرف بزند، یعنی بر امام منت میگذرد، اجازهای حرف زدن به ایشان میدهد.
هدف دیگری هم از این کار دارد. مشاوران او توصیه کردند که اجازه دهد امام حسن مجتبی(علیهالسلام) سخنرانی کند، تحلیلشان هم این بوده است که چون امام اهل سخنوری نیست، در مقابل این جمعیت انبوه تحقیر میشود، حضرت نمیپذیرد، اما معاویه با اصرار بالاخره ایشان را راضی میکند.
امام حسن(علیهالسلام) رشتهی سخن را به سمت معاویه و نسل او میبرد. معاویه هر چه سعی میکند بحث را عوض نماید، امام اجازه نمیدهد. برای مثال از حضرت میخواهد درباره رطب مطلبی بگوید. حضرت دو و سه کلمه درباره رطب میگوید و دوباره مسیر حرف قبل را ادامه میدهد تا جایی که معاویه مجبور میشود که ادامه سخنانشان جلوگیری کند.(6)
این صحنه به ضرر معاویه تمام میشود، بنابراین به محض استقرار در کوفه و تعیین فرماندار دستور به خروج حضرت از کوفه میدهد. از شهادت امیرالمومنین(علیهالسلام) تا خروج امام مجتبی(علیهالسلام) از کوفه فقط شش ماه طول کشید.(7)
منبع: تبار انحراف3(زیر نظر استاد مهدی طائب)، چاپ اول سال 94، انتشارات کتابستان معرفت 39-44
پی نوشت؛
1 – علل الشرائع، ج1، صص220-221؛ بحارالانوار، ج44، ص33
2 – انساب الاشراف، ج3، ص35
3 – همان، ج3، ص41
4 – المحاسن، ج1، ص168؛ بحارالانوار، ج27، ص185
5 – الاحتجاج، ج1، ص401-415
6 – عیون الاخبار، ج2، ص188؛ مناقب آل ابی طالب، ج3، صص178-179؛ بحارالانوار، ج43، صص355-356
7 – انساب الاشراف، ج3، ص54؛ اختیار معرفه الرجال، ج1، صص329-330؛ بحارالانوار، ج44، ص60