-
جمعه, ۲۳ خرداد ۱۳۹۹، ۰۶:۰۳ ب.ظ
-
۵۹۷
میرزا ملکم خان ناظم الدوله ارمنی از جمله این افراد بود که دیدگاهها و اقدامات او منشاء بسیاری از تحولات بعدی قرار گرفت. وی مؤسس اولین لژ فراماسونری در ایران در سال ۱۲۶۸ شمسی به نام «فراموشخانه» بود.
پایگاه اطلاعرسانی استاد مهدی طائب؛ با بازگشت به دوره قاجار، از اوایل دوره ناصرالدین شاه به تدریج ایده عقبماندگی کشور نسبت به غرب در میان علما، دولتمردان و بازرگانان و دیگر گروههای اهل اندیشه شکل گرفت. یک نوع نگاه مربوط به شخصیتهایی همچون امیرکبیر بود و نماینده نوع دیگر شخصیتی چون سیدجمال الدین اسدآبادی بود که دیدگاههای او نیز یکی از نقاط عطف تاریخ رابطه اسلام و غرب به شمار میرود.
تأکید گروه اول بر آبادانی ایران و گروه دوم بر عزت جهان اسلام بود، اما هر دو گروه محور تحلیل و برنامه خود را بر دولت و دولتهای مسلمان قرار داده بودند. تنها در این میان جریان اصلی علم و تمدن در میان علمای حوزه بود که همچنان با لحاظ مسائل حکومت، جایگاه خود را در میان مردم حفظ کرده بودند و جنبش تنباکو اصالت و قدرت این جایگاه را به رخ دشمنان کشید.
در این هنگامه بود که سرانجام برای مدیریت جریان غربی شدن ایران و آزاد سازی نیروی متراکم و ذخیره شده اسلام و تمدن اسلامی، فراماسونها وارد صحنه شدند. میرزا ملکم خان ناظم الدوله ارمنی از جمله این افراد بود که دیدگاهها و اقدامات او منشاء بسیاری از تحولات بعدی قرار گرفت.
وی مؤسس اولین لژ فراماسونری در ایران در سال ۱۲۶۸ شمسی به نام «فراموشخانه» بود. روزنامهها نیز به عنوان نماینده رسانههای توده آن دوره و اشاعه دهندگان ارزشها و آموزههای تمدن غرب به این گروه پیوستند. این روزنامهها که ابتدا در خارج از کشور انتشار مییافت و به ایران وارد میشد، اندک اندک در آن دوره تلاش کرد تا جای منبر و رسانههای سنتی را در ایران بگیرد.
میرزا محمد صالح شیرازی که نخستین روزنامه را در ایران منتشر کرد(۱۲۵۳ شمسی) یک فراماسونر بود. بدین گونه یک جریان روشنفکری بیمار و وابسته به غرب و فراماسونری پیش از مشروطه در ایران متولد شد که همچنان افتانوخیزان به مأموریت خویش در حال حاضر در کشور ادامه میدهد.
شکست روسیه از ژاپن در سال ۱۲۸۳ شمسی (۱۹۰۵ میلادی) بهانهای شد برای این گروه که منشاء قدرت ژاپن را استقلال نظام مشروطه در این کشور اعلام کنند و ذوقزده به تبلیغ این نوع نظام حکومتی روی آورند. انقلاب روسیه و تأسیس مجلس در این کشور نیز که متعاقب شکست از ژاپن صورت گرفت بر این اندیشه دامن زد.
از سوی دیگر در صحنه واقعی جامعه وضعیت مردم هر روز بدتر میشد، ورود بیرویه کالاهای خارجی اقتصاد داخلی را از بین برده و ظلم و ستم مأموران مالیاتی همه را به ستوه آورده بود. عدم تکافوی مالیاتهای اخذ شده نیز مشکل دیگری بود که دولت را به استقراض از روس و انگلیس کشانده و ایران را هر روز بیشتر از روز قبل به دامان استعمار میانداخت.
همه منتظر بودند تا اتفاقی بیفتد. در این اوضاع و احوال بود که ناصرالدین شاه در آستانه پنجاهمین سال سلطنت خود به وسیله میرزا رضا کرمانی ترور شد. ترور شاه با هر انگیزهای که صورت گرفت زمینه را برای تحولی عمیق در جامعه ایرانی فراهم کرد.
در بررسی جایگاه مهم این ترور در حوادث بعدی نکته قابل تأمل این است که در طول تاریخ معمولاً حزب شیطان برونرفت از یک وضعیت پیچیده و ورود به شرایطی جدید را با یک ترور همراه میکند. در دوره ما ترور رفیق حریری در لبنان بنا بود چنین شرایطی را برای رژیم صهیونیستی به ارمغان آورد.
پیش از این دانستیم که ترور از ابزارهای شیطانی است که در ساختن تمدن اسلامی به هیچ وجه تعریف نشده است. امتناع مسلم بن عقیل از ترور ابن زیاد در خانه هانی بن عروه از نمونههای بارز این باور است.
انجام این ترور به وسیله یکی از شاگردان سید جمال الدین اگرچه نمیتواند دست داشتن او را در این اقدام اثبات کند، اما همواره با نقش محوری وی در جریان تنباکو و وجود تحلیلهایی که وی را نیز به جریان فراماسونری وابسته یا متمایل میداند، بررسی شخصیت و شرایط زمانه سید را قابل تأمل و مطالعه مینماید.
اسناد موجود حکایت از آن دارد که وی درخواستی برای عضویت در فراماسونری را تنظیم کرده و حتی بعدها به ریاست نوعی لژ، برگزیده شده، اما در این خصوص اقدامی نکرده و سپس استعفا داده است.(1)
استعفای وی از فراماسونری و در امان ماندن از ترور، چنانچه اتفاق افتاده باشد از موارد نادر تاریخ این حزب شیطانی است. نکته جالب در ترور شاه این است که میرزا حسینعلی نوری رهبر بهائیان که در آن تاریخ از عراق به ایران بازگشته بود، پیش از ترور و برای مصون ماندن از اتهام به خانه ییلاقی میرزا آقاخان نوری رفته بود.(2) ظاهراً در آن زمان همه از ترور خبر داشتند جز ناصرالدین شاه!
به هر حال بر اساس این تحلیل، جریان از این قرار بوده که دوره طولانی سلطنت ناصرالدین شاه سبب استقلال بیش از حد او بر اریکه قدرت شده بود و امکان مدیریت هرگونه تحولی را در جامعه از صحنه گردانان اصلی گرفته بود.
ترور وی با توجه به خالی بودن عرصه از افراد خوشنام و قدرتمند همانند آنچه در دوره شاه عباس اتفاق افتاد، میتواند زمینه را برای مدیریت جریان تقابل با علما فراهم کند. با قتل شاه ولیعهد و فرزندش مظفرالدین شاه میرزا با جسمی بیمار و روحی رفاه طلب و خوشگذران از تبریز به تهران آمد و بر تخت نشست.
ادامه دارد...
منبع: تاریخ تمدن و ملک مهدوی(دکتر محمد هادی همایون)، چاپ دوم، سال 91، انتشارات دانشگاه امام صادق(ع) صص 536-539
پی نوشت؛
1 – زاهد زاهدانی، سید سعید، بهائیت در ایران، ص124
2 – مدنی، سید جلال الدین، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ج1، ص33