استاد مهدی طائب

پایگاه نشر آثار استاد مهدی طائب

برشی از یک کتاب | نفوذ فرهنگی یهود؛ کعب الاحبار

  • ۴۳۷

پذیرش اسلام از سوی وی همزمان با آغاز امارت و فرمانروایی معاویه در شام بود. برخی محققان از دیدار کعب الاحبار از شام و همزمانی نصب معاویه به عنوان والی آن سرزمین و پذیرش اسلام از سوی کعب سخن گفته‌اند.

 

پایگاه اطلاع‌رسانی استاد مهدی طائب؛ نفوذ فرهنگی یهود در میان جامعه مسلمانان همواره وجود داشته است. این نفوذیان برخی آشکارا و برخی به صورت ناشناس شاخه فرهنگی جبهه نفوذ را فعال کرده و از همان آغازین روزهای پس از شهادت رسول الله(صلی‌الله‌علیه‌وآله) به فعالیت پرداختند.

از این رو در میان محدثان و فقهای مسلمان هم باید به دنبال افراد شناخته شده و سرشناس یهودی گشت و هم با رصد روایات اسرائیلی تلاش نمود تا به لایه‌های مخفی تر این جبهه نزدیکتر شد.

در ادامه به شخصیت شناسی برخی از افراد شناخته شده و نیز متهمان به مخفی کاری جبهه نفوذ می‌پردازیم؛

1 - کعب الاحبار

ابواسحاق، کعب بن ماتع حمیری یمنی(1) معروف به کعب الاحبار از بزرگترین دانشمندان یهودی به شمار می‌آمده است. حَبر یا حِبر در اصطلاح مردم به معنای عالم یهودی بود که بعدها به هر عالمی(مسلمان، مسیحی یا یهودی) نیز اطلاق می‌شد(2)

او در زمان جاهلیت از بزرگان علمای یهود در یمن بود(2) کعب در حالی که زمان رسول الله(صلی‌الله‌علیه‌وآله) نیز زنده بود در زمان خلیفه اول و گفته شده در زمان خلیفه دوم مسلمان شد!(4)

کعب درباره مسلمان شدنش می‌گوید: پدرم از داناترین مردم به تورات بود، روزی مرا طلبید و اعلام داشت که در دو ورقه کاغذ مطالبی را نگاشته و در گوشه‌ای از خانه پنهان کرده و تا زنده است راضی نیست کعب آن‌ها را مطالعه کند.

کعب لحظه شماری می‌کرد تا بالاخره پدرش مُرد و آن کاغذها را مطالعه کرد. آن دو ورقه شامل اوصاف رسول الله(صلی‌الله‌علیه‌وآله) و امت وی بود: محمد صلی الله علیه و آله که پس از او پیامبری نیست، در مکه زاده می‌شود و به مدینه هجرت می‌کند. اخلاقی معتدل دارد و در بازارها فحاشی نمی‌کند و اهل گذشت است؛ پیروانش همیشه خدا را سپاس می‌گذارند و عورت خود را می‌شویند و لنگ به کمر می‌بندند و انجیلشان در سینه‌هایشان است و به یک‌دیگر بسیار مهربانند...

کعب با وجود مطالعه این دو ورقه هرگز به رسول الله(صلی‌الله‌علیه‌وآله) ایمان نیاورد و به گفته خودش هر علامتی را که می‌دید منتظر دیدن علامت بعدی برای اطمینان خاطر بیشتر بود! تا این‌که بعد از رسول الله(صلی‌الله‌علیه‌وآله) در سفری که خلیفه وقت به یمن داشت، کعب پیش وی رفته اظهار اسلام کرد؛ چرا که شب قبل از آن صدای مسلمانی را شنیده بود که این آیه را تلاوت می‌کرد.

«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ آمِنُوا بِمَا نَزَّلْنَا مُصَدِّقًا لِمَا مَعَکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ وُجُوهًا فَنَرُدَّهَا عَلَىٰ أَدْبَارِهَا أَوْ نَلْعَنَهُمْ کَمَا لَعَنَّا أَصْحَابَ السَّبْتِ؛ ای کسانی که کتاب(خدا) به شما داده شده! به آنچه(بر پیامبر خود) نازل کردیم -و هماهنگ با نشانه‌هایی است که با شماست- ایمان بیاورید، پیش از آنکه صورتهایی را محو کنیم، سپس به پشت سر بازگردانیم، یا آنها را از رحمت خود دور سازیم، همان گونه که «اصحاب سبت»[= گروهی از تبهکاران بنی اسرائیل‌] را دور ساختیم.»(5)!!

بنا بر گفته طبری و ابن اثیر، کعب الاحبار در سال ۱۷ قمری(حدود ۸۰ سالگی) در زمان خلافت خلیفه دوم در شهر مدینه اسلام را پذیرفت(6) اما ابن اعثم اسلام او را در سفر خلیفه به بیت المقدس دانسته، نه در آمدن او به مدینه(7)

پذیرش اسلام از سوی وی همزمان با آغاز امارت و فرمانروایی معاویه در شام بود. برخی محققان از دیدار کعب الاحبار از شام و همزمانی نصب معاویه به عنوان والی آن سرزمین و پذیرش اسلام از سوی کعب سخن گفته و خاطرنشان کرده‌اند که میان این دو توافقی صورت گرفته است تا بدین وسیله اهداف خویش را دنبال کنند.(8)

کعب پس از اسلام آوردن به یکی از صحابه می‌گفت «در تورات این‌گونه آمده که سرزمین‌هایی که سکنای بنی اسرائیل بوده است به دست مردی از صالحان که بر مومنان رحمت و بر کافران شدت دارد و حرف و عملش یکی است و اطرافیانش هم راهبان شب و شیران روز هستند، آزاد می‌شود.» و آن صحابی هم سپاس خدا را به جا آورد.(9)

کعب در پایان عمرش آرزو می‌کرد «کاش گوسفند خانواده‌ام بودم و آن‌ها سر مرا بریده، می‌پخته و می‌خوردند!»(10) این آرزو از آن جهت جالب است که مشابه آن از برخی سران صحابه و صاحبان قدرت(11) نیز در پایان عمرشان نقل شده است.

ادامه دارد...

منبع: کتاب دشمن شدید، دفتر دوم(برگرفته از مطالب استاد مهدی طائب)، چاپ اول، بهار 98، انتشارات شهید کاظمی، صص 120و123

پی نوشت؛

1 ذهبی، تاریخ الاسلام، ج3، ص397

2 چنانکه ابن عباس حبر الامه و حبر البحر نامیده شده است.(اسد الغابه، ج3، ص291)

3 زرکلی، الاعلام، ج5، ص228

4 تاریخ مدینه دمشق، ج50، ص151/ استاد کعب، ابومسلم جلیلی نیز از یهودیان منطقه یمن بود که بعدها ساکن شام شد.

5 نساء، 47

6 طبری، ج4، ص59

7 ابن اعثم، کتاب الفتوح، ج1، ص228

8 نجاح طائی، نظریات الخلفتین، ج2، ص291-293

9 تاریخ مدینه دمشق، ج50، ص161و162

10 همان، ص172

11 شعب الایمان، ج1، ص485 و 486

 

نظرات: (۰) هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی