استاد مهدی طائب

پایگاه نشر آثار استاد مهدی طائب

برشی از یک کتاب | رفتارهای سیاسی جبهه باطل پس از رسول‌الله

  • ۶۳۱

یهود که سال‌ها است در اثر سیاست‌های رسول‌الله(صلی‌الله‌علیه‌و آله) بیچاره و درمانده شده است، با توجه به شکاف ایجاد شده در اثر شهادت آن حضرت بهترین فرصت را برای انتقام و سوء استفاده از شرایط به دست آورده است.

 

پایگاه اطلاع‌رسانی استاد مهدی طائب؛ مهم‌ترین بُعد تاثیرگذاری در جوامع، به حکومت‌ها و دولت باز می‌گردد. حکومت و دولت با توجه به توانمندی‌ها و جایگاهی که در اختیار دارد به سادگی می‌تواند در جهت دهی به جامعه و حرکت‌های موجود در آن نقش سازنده ایفا کند؛ از همین‌رو است که تمامی جریان‌ها برای پیشبرد اهداف خویش به دنبال به دست گرفتن حکومت و زمامداری جامعه یا نفوذ در آن و سهم خواهی از عوامل سیاسی هستند.

بر این اساس است که رفتار سیاسی تعریف شده و شکل می‌گیرد. به همین خاطر بررسی رفتارهای سیاسی این جریان پرداخته و اساسی‌ترین نکاتی را که در این زمینه از دل گزارش‌های تاریخی به دست می‌آید، در ذیل بررسی و تحلیل خواهیم کرد.

همکاری با جریان در راه غصب خلافت

یهودیان از زمانی که رشد اسلام را به عنوان یک خطر تلقی کردند؛ از هیچ تدبیر و سیاستی برای به بن بست رساندن آن فروگذار نکردند. آن‌ها که آرزوی آمدن پیامبر موعود را داشتند و با این آرزو روزگاری را سپری می‌کردند و به این انتظار بر دشمنان خود فخر می‌فروختند(1)؛ با هجرت رسول‌الله(صلی‌الله‌علیه‌و آله) به مدینه مواجه شدن با روند رو به رشد نهضت آن حضرت، دست دوستی به سمت کفار قریش دراز کردند؛ با آن‌ها بر علیه پیامبر موعود هم‌پیمان شدند و حتی پیمان خود با آن حضرت را شکستند.

بدترین پیمان شکنان تاریخ را باید در یهودیان جست‌وجو کرد که در سخت‌ترین و بدترین شرایط پشت جبهه رسول‌الله(صلی‌الله‌علیه‌وآله) را به آشوب و بحران کشاندند.(2) این تلاش‌ها پس از شهادت رسول‌الله(صلی‌الله‌علیه‌و آله) وارد مرحله جدید شد.

یکی از همسران پیامبر تصریح دارد این پدرش بود که آتش فتنه یهودیان را خاموش کرد! وی در خطبه خود پس از کشته شدن خلیفه سوم گفت «... رسول‌الله مسئولیت امامت را به پدرش سپرد و ریسمان دین به لرزه افتاد، ولی او دو طرف دین را گرفت و اطراف آن را برای شما گره زد و نفاق را شکست و ارتدادی را که آشکار شده بود از بین برد و آن چه یهودیان شعله ور کرده بودند، خاموش کرد... .»(3)

وی در کلام دیگری مدعی شد «پس از وفات رسول‌الله در تمامی جزیره العرب عده‌ای مرتد شدند و یهودیت و مسیحیت بالا گرفت و نفاق در مدینه و پیرامون آن فراگیر شد و با دین به نیرنگ برخورد کردند و مسلمانان همچون گله‌ای باران زده در شبی زمستانی و زمینی پر از درنده شدند...»(4)

مشابه این مطلب از عروه(5) و ابن اسحاق(6) نیز گزارش شده است. این که منظور وی از این کلام چیست؟ و به چه هدفی آن را گفته؟ برای ما مهم نیست. آنچه برای ما اهمیت دارد، اعتراف او به نقش آفرینی یهود در حوادث سیاسی پس از شهادت رسول‌الله(صلی‌الله‌علیه‌و آله) است. این همان نکته‌ای است که ما در صدد اثبات آن هستیم و اعتراف او بهترین مؤید ما در این زمینه است.

به نظر می‌رسد یهود - که سال‌ها است در اثر سیاست‌های رسول‌الله(صلی‌الله‌علیه‌و آله) بیچاره و درمانده شده است - حالا و با توجه به شکاف ایجاد شده در اثر شهادت آن حضرت بهترین فرصت را برای انتقام و سوء استفاده از شرایط به دست آورده است.

از سوی دیگر و با توجه به رفتار سیاسی جریان باطل این زمان طلایی‌ترین فرصت برای همکاری جبهه نفوذ با برخی افراد جریان حاکم در جهت تحقق اهداف مشترکشان است. هر چند تاریخی که را روای آن طرفداران حکومت هستند هیچ اشاره‌ای به چگونگی دخالت یهودیان در این پیچ خطرناک تاریخی ندارد. ولی با توجه به اعتراف این همسر پیامبر و دقت در پیشینه رفتاری یهود در زمان رسول‌الله(صلی‌الله‌علیه‌و آله) و نیز نکاتی که ذکر شد می‌توان در این باره حدس و گمان‌هایی نزدیک به واقعیت داشت.

وقتی زنان یهود در این موقعیت زبانشان باز شده و مشغول نیش و کنایه زدن به مسلمانان هستند(7) به یقین مردان آن‌ها در حال رایزنی با شورشیان بر سر به انجام رساندن اهداف مشترک و چرخش جریان سیاسی از مسیر اهل‌بیت(علیهم‌السلام) به سوی افراد مد نظر خویش هستند.

پیش از این به نقش زید بن ثالث(به عنوان یک یهودی اهل مدینه) در دور شدن خلافت از انصار و نزدیک شدن آن به مهاجران سخن گفتیم. نکته قابل تامل دیگر در این زمینه بر پاشدن جلسه تعیین خلیفه در محله یهودی‌نشین است.

به گفته ابوالفتح؛ ذوآروان نام محله بنی‌زریق(8) که مسجد بنی ساعده که مربوط به قبیله خزرج است نیز آنجاست. گفته شده است رسول‌الله(صلی‌الله‌علیه‌و آله) در این مسجد نماز خواند و در سقیفه آن مدتی را نشست. بیعت بعد از شهادت پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌و آله) نیز در همین سقیفه انجام پذیرفت.(9)

همان‌گونه که در آغاز بحث از جبهه نفوذی یادآور شدیم، بسیاری از یهودیان اسرائیلی و غیر اسرائیلی، به اسلام نفاقی روی آورده بودند. پرسش اینجاست که آیا انتخاب این سقیفه برای برگزاری جلسه تعیین خلیفه با تدبیر مخفیانه یهودیان منافق انجام گرفته؟ یا انصار بدون هیچ پیش زمینه‌ای و کاملا اتفاقی چنین مکانی را انتخاب کردند؟!

ابوسفیان به امیرالمومنین(علیه‌السلام) گفت «چرا باید حکومت به کمترین قبیله قریش برسد؟ اگر بخواهی مدینه را پر از سواره و پیاده می‌کنم.» ولی امیرالمومنین(علیه السلام) فرمود: تو از دیرباز با اسلام و اهل اسلام دشمنی داشتی و هیچگاه هم ضرری به آن نرساندی.»

ابوسفیان صراحتاً اعلام می‌کرد وضعیت کنونی را تنها خون آرام می‌کند و فریاد می‌زد «آن دو مستضعف(یعنی علی و عباس) کجایند؟!» و از امیرالمومنین(علیه‌السلام) می‌خواست اجازه دهد با او بیعت کند. ولی حضرت او را پس زد. جالب آنکه ابوسفیان پس از اعتراض به کسی که بعد از پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌و آله) به خلافت رسید، وقتی فهمید که او پسرش را به فرماندهی رسانده است گفت «صله رحم به جا آورد!»(10)

منبع: دشمن شدید، دفتر دوم(برگرفته از دروس تاریخ تطبیقی استاد طائب)، نوبت چاپ اول، بهار 98، انتشارات شهید کاظمی، صص 165 -168

1 - وَکَانُوا مِنْ قَبْلُ یَسْتَفْتِحُونَ عَلَى الَّذِینَ کَفَرُوا فَلَمَّا جَاءَهُمْ مَا عَرَفُوا کَفَرُوا بِهِ.

2 - در برابر چنین شرایطی رسول‌الله صلی الله علیه و آله حق دارد سختگیرانه ترین برخوردها را بر علیه آنان داشته باشد و به هیچ وجه در برخورد با آنان کوتاه نیامده و سخن از رأفت و رحمت الهی به میان نیاورد؛ هر چند که رفتار آن حضرت در این شرایط نیز با نهایت رأفت و رحمت ممکن همراه است.

3  - الفائق زمخشری جلد ۲ صفحه ۱۲۶ و ۱۲۷؛ بلاغات النساء صفحه ۶؛ تاریخ مدینه دمشق جلد ۳۰ صفحه ۳۹۳ ۳۹۱ و صفحه ۳۱۴ و ۳۱۲.

4 - کنزالعمال جلد ۱۴ صفحه ۱۳۶؛ سیف ابن عمر؛ از سیره النبویه ابن هشام جلد ۴ صفحه ۱۰۷۹(البته در نقل از یکی از همسران پیامبر سخنی از نقش یهودیان و مسیح آن در میان نیست.) البدایه و النهایه جلد ۶ صفحه ۳۳۶.

5 - البدایة و النهایه جلد ۶ صفحه ۳۳۵؛ المنتظم جلد ۴ صفحه ۷۴.

6 - البدایة و النهایة جلد ۶ صفحه ۳۰۰(ثعلبی هم نقل کرده پس از وفات رسول‌الله صلی الله علیه و آله یهودیان و مسیحیان زبان به شماتت گشودند و کسانی که نفاقشان مخفی بود آن را آشکار کردند و مردم دچار تنش شدند و گفتگوها بالا گرفت) تفسیر ثعلبی جلد ۴ صفحه ۷۸.

7 - التذکره الحمدونیه، جلد ۷ صفحه ۲۲.

8 - پیش از این و لابه لای مباحث گذشته به این نکته اشاره شد که بنی زریق از قبایل یهودی مدینه بود و لبید ابن اعصم یکی از افراد این قبیله بود.

9 - تاریخ المکه المشرفه صفحه ۳۰۶ و ۳۰۷ .

10 - تاریخ طبری جلد ۲ صفحه ۴۴۹.

نظرات: (۰) هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی