-
سه شنبه, ۶ خرداد ۱۳۹۹، ۰۱:۱۴ ب.ظ
-
۵۵۸

تفکر صهیونیزم به معنای معتقدان به تشکیل دولت یهودی در آخرالزمان قبل از ظهور موعود در فلسطین است. اگر یک مسیحی چنین اعتقادی داشته باشد، صهیونیزم مسیحی میگویند. اگر یک یهودی چنین اعتقادی داشته باشد، صهیونیزم یهودی است و اگر یک مسلمان چنین اعتقادی را داشته باشد، صهیونیزم اسلامی گفته میشود.
پایگاه اطلاعرسانی استاد مهدی طائب؛ صهیونیزم جهانی جریانیست از گذشته دور وجود داشته و تنها یک هدف را دنبال میکند آن هم اجازه ندادن بر حکمرانی دین خدا بر روی زمین. هر چند در ادبیات رایج، صهیونیزم بیشتر به قوم یهود نسبت داده میشود، ولی این تفکر چیزیست که در میان ادیان مسیحی و اسلامی نیز یافت میشود.
به منظور بررسی بیشتر این تفکر با حجتالاسلام دکتر محمدحسین طاهری آکردی، عضو هیأت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) قم به گفتوگو نشستیم که در ادامه متن آن تقدیم حضورتان میگردد؛
تاریخ تطبیقی: مقداری درباره تاریخچه و اهداف تأسیس رژیم صهیونیستی بفرمایید.
اصل تفکر تأسیس رژیم صهیونیستی به قرن 17 میلادی در زمان حکومت الیور کرامول در زمانی که پیوریتنها در انگلستان قدرت داشتند، باز میگردد. اینها مسیحیانی بودند که منتظر بازگشت مسیح بودند، به همین دلیل طرحی را آماده کردند تا براساس آن کاری کنند که مقدمات بازگشت مجدد مسیح فراهم شود.
پیورتینهای مسیحی همانند شیعیان اثنی عشری و یهودیان سنتی، شدیداً موعود باور بوده و منتظر ظهور موعود خود هستند. موعود در مسیحیت بازگشت مجدد مسیح است. اینها میگویند حضرت مسیح در زمان امپراطوری روم که دولت یهودی نیز در فلسطین وجود داشت، بر معبد سلیمان ظاهر شد و به سبب آن گناهان ما بخشیده شد، در آخر الزمان نیز بار دیگر باز خواهد گشت تا ما را نجات دهد.
این گروه براساس بررسی متون دینی خود، تحلیل کردند که بنا بر آنچه در تورات، کتاب دانیال، مکاشفه یوحنا و... بیان شده، موعود بعد از هزار سال میآید. اگر در هزاره دوم نیاید در هزاره سوم خواهد آمد. باید قبل از آن جنگ جهانی شکل گرفته و دو سوم جهان نابود شود. اینها وقتی علایم ظهور را دیدند گفتند مسیح زمانی میآید که قبل از آن جنگ آرماگدون شکل گرفته باشد. جنگ آرماگدون چه زمانی شکل میگیرد؟ میگویند زمانی که معبد سلیمان ویران شده و این جنگ به سبب معبد سلیمان است. معبد کی ساخته میشود که ویرانی آن باعث این جنگ شود؟ میگویند زمانی که پیش از آن دولت یهودی در فلسطین شکل گرفته باشد و آن دولت این معبد را دوباره بسازد.
بنابراین از منظر این مسیحیان (پیورتینها) همان گونه که مسیح در ابتدا که آمد، امپراطوری روم، دولت یهودی و معبد در فلسطین داشتیم، اکنون نیز باید یک امپراطوری روم، یک دولت یهودی تحت حمایت امپراطوری و یک معبد باشد. یعنی یک معبد به جای مسجد الاقصی ساخته شود.
زمانی که این حرف را میزدند دولت مقتدر عثمانی در فلسطین حکومت میکرد. اینها طراحی کردند - مبنای این طراحی کتاب مکاشفه یوحنا و دانیال و تفسیر مرجع اسکوفیلد است – امپراطوری و دولت یهودی تشکیل دهند. بعدها در اواسط قرن نوزده این تفکر را مکتوب کردند، ولی برای نخستین بار لفظ صهیونیست مسیحی را شخصی به نام جان نلسون داربی، رهبر جریان مسیحی انگلستان متوفی 1882 بکار برد.
آنان بر این اساس، حرکت کردند و گفتند ما مسیحیان، باید کمک کنیم تا یهودیان، آن سرزمین را از مسلمانان بگیرند و معبد را به جای مسجدالاقصی بسازند و بعد به سبب این(ساخت معبد و ویران کردن مسجد) درگیری و جنگ جهانی شود، سپس مسیح بیاید. این مطالب را مرتب بیان کردند و هم اکنون نیز بیان میکنند.
بنابراین تاریخ اینها به قرن 17 باز میگردد. حتی مهاجرت پیوریتنها به آمریکا برای ساخت ارض موعود بود. میخواستند اسم آمریکا را نیواینگلند (New England) و یا نیو ایزریل (New Israel) بگذارند یعنی انگلستان جدید یا اسراییل جدید، ولی چون حریف گروه دیگر از تجار و بازرگانان که به دنبال طلا و پول به آن جا آمده بودند، نشدند – این گروه سپس جریان فراماسون و دموکرات آمریکا را شکل دادند - و نامش را ایالات متحده گذاشتند.
در حقیقت دو گروه عمده به آمریکا رفتند که اکنون جمهوری خواهان نماینده یک گروه و دموکراتها نماینده گروه دیگر هستند. جمهوری خواهان همان دینداران مسیحی بودند، لذا بسیاری از افراد را کشتند تا زمینه را برای ظهور مسیح آماده کنند. میلیونها سرخ پوست را قتل عام کردند. دموکراتها نیز به دنبال طلا و پول رفتند. البته گروه بسیار قلیلی نیز بودند که برای فرار از تعقیب در انگلستان، اوباش گری و... به آمریکا رفتند که خارج از این دو گروه بودند.
اینها جنگ جهانی اول را به وجود آوردند تا عثمانی را تجزیه کنند. به همین دلیل عثمانی تجزیه شد، ترکیه، سوریه، کشورهای خلیج فارس، لبنان و .... تشکیل شد، ولی به فلسطین دست نزدند تا آن را برای دولت یهودی آماده کنند و این منطقه تحت الحمایه و مستعمره انگلستان شد. سپس انگلستان به یهودیان دستور مهاجرت داد. مسیحیان نیز در خرید زمین و بیانیه معروف 1917م لورد بالفور یهودیان را حمایت کردند. وقتی مسلمانان قصد انگلستان و یهودیان را فهمیدند، مانع کار شدند و از فروش زمین به یهودیان امتناع کردند. وقتی هم هیتلر به وجود آمد، همینها یهود ستیزی در اروپا را بهانه کردند و دولت یهودی را در قلب مسلمانان ساختند.
بنابراین هدف اولیه ساخت اسرائیل، ایجاد مقدمه ظهور مسیح بود. به همین دلیل مسیحیان پشت قضیه بودند. لذا اگر ببینید مهمترین حامیان اسرائیل، مسیحیان هستند، مثل آیپک، سیپک که مسیحیان صهیونیست هستند. در آمریکا شاید خود یهودیان بیش از 5 الی 6 میلیون نفر نباشند ولی مسیحیان صهیونیست که جمهوری خواهان نمایندهشان هستند، حدود 100 میلیون طرفدار دارند. خیلی از اجتماعات برای اینهاست.
بخشی ازهالیوود که بخشی از خشونت در هالیوود است و نمادهایی همانند بتمن، اسپایدرمن، راکی، رامبو، سه گانه ماتریکس و... و ساخت فیلمهای آخرالزمانی و موعودگرا، همه به دست مسیحیان صهیونیست است که میگویند جهان باید به سمت ظهور برود. البته مسیحیان قائل بودند یهودیان باید معبد را بسازند تا مسیح بیاید. پیش از آمدن مسیح نیز جنگی رخ میدهد که در آن دو سوم یهودیان کشته میشوند. بنابراین یهودیان در اینجا بازیچه دست مسیحیان صهیونیست شدهاند.
تاریخ تطبیقی: تفاوت میان یهود و صهیونیزم از نظر اعتقادی، سیاسی و... چیست؟
تفکر صهیونیزم به معنای تشکیل دولت یهودی در آخرالزمان قبل از ظهور موعود در فلسطین است. مکتبی که قائل است دولت یهودی باید پیش از ظهور موعود در فلسطین شکل بگیرد. کسی که چنین اعتقادی دارد را صهیونیست میگویند.
اگر مسیحی چنین اعتقادی داشته باشد، صهیونیزم مسیحی میگویند. یهودی چنین اعتقادی داشته باشد، صهیونیزم یهودی است و اگر مسلمان چنین اعتقادی را داشته باشد، صهیونیزم اسلامی گفته میشود. حتی صهیونیزم بودایی و لامایی نیز بر همین اساس شکل گرفته که الان جای بحثش نیست.
باید گفت دو تفکر داریم یکی تفکر صهیونیزم دینی که در یهودیت سنتی و دینی است و یکی تفکر صهیونیزم سیاسی که در یهودیت لیبرال وجود دارد و ریشه در مسیحیت صهیونیستی است (ر.ک. مقاله اینجانب در مجله علمی پژوهشی معرفت سیاسی شماره 16 یه نام خاستگاه صهیونیزم دینی و سیاسی در یهودیت).
یک تفکر صهیونیزم در یهودیت وجود دارد که ما به آن صهیونیزم دینی میگوییم. هیچ ارتباطی به آن چه بنده تا کنون گفتم ندارد. اینها معتقدند اولین موعود عالم حضرت موسی(ع) است که قوم را نجات داد، دومین موعود کوروش بود که اینها را از بابل بازگرداند، تا اینکه در دهه 70 میلادی تیتوس رومی حمله کرده، معبد را ویران و شهر اورشلیم را سوزاند و این سبب شد یهودیان در عالم پراکنده شوند و یهودیان از سال 70 میلادی تاکنون دعا میکنند که خداوند سومین موعودشان را بفرستد، این صهیونیزم دینی در یهودیت است. ما با اینها مشکلی نداریم چون همه دنیا معتقد است که موعودشان خواهد آمد.
این گروه از یهودیان معتقدند که پیش از ظهور موعود خودشان که «ماشیح» نام دارد و از تبار داوود است، یهودیان حق تشکیل دولت یهودی در فلسطین را ندارند، بلکه باید ماشیح بیاید و یهودیان را همانند موسی(ع) و کوروش به فلسطین ببرد سپس آنها دولت را بسازند. بنابراین میگویند ما پیش از ماشیح اجازه ساخت دولت یهودی در فلسطین نداریم.
تاریخ تطبیقی: ولی چرا اکنون یهودیان به فلسطین رفتهاند؟
اینها تحت تأثیر مسیحیت صهیونیزم هستند، چون مسیحیت صهیونیزم میگفت پیش از ظهور منجی، یهودیان باید آن جا رفته و دولت و معبد را بسازند تا مسیح آنها بازگردد. به همین دلیل برخی از یهودیان قانع شدند که پیش از ظهور ماشیح، دولت یهودی را در فلسطین بسازند. البته نگاه دینی نداشتند و بیشتر ملی گرایانی بودند که به دنبال تشکیل دولتی برای قوم یهود بودند تا از آوارگی نجات یابند. سر دسته اینها نیز شخصی به نام تئودر هرتزل است، روزنامه نگار لاییک و لیبرال اتریشی.
هرتزل پس از اینکه متوجه شد بلاکستون، رهبر مسیحیان پروتستان آمریکا در سال 1891 به بنجامین هاریسن، رییس جمهور وقت آمریکا نامه نوشته که تأسیس دولت یهودی وظیفه دینی توست و بیش از 400 سرمایهدار مسیحی نیز اعلام کردهاند که حاضرند پول تشکیل این دولت را بدهند(ریشه در همان آیپک امروزی در آمریکا دارد)، در سال 1896 کتاب «دولت یهودی» را نوشت. در آنجا پیشنهاد تشکیل دولت یهودی در فلسطین را داد. سپس از 1897 تا 1905 میلادی، شش کنفرانس صیهونیزم سیاسی در بازل سوییس تشکیل داد تا یهودیان را قانع کند که پیش از موعود در فلسطین دولت بسازند. اساس تفکرات این کنفرانسها تفکرات مسیحیان صهیونیزم بود تا یهودیان هاخامی سنتی.
این ایده در انتهای قرن 19 و ابتدای قرن 20 توسط هرتزل وارد یهودیت شد، هرتزل شخصیت علمی و دینی نبود، لائیک و ملی گرای یهودی بود. ارتباط او با شخصی به نام هربرت(هرتکل) ساموئل در سفارت انگلستان بود. هربرت قبول کرد که حمایت انگلیس و آمریکا را بیاورد و هرتزل هم گفت من حمایت یهود را میآورم تا میان اینها ارتباط برقرار کنیم.
بنابراین بین یهودیت و صهیونیزم تفاوت است. یهودیانی که قائلند ما منتظر ظهور ماشیح هستیم، میگویند پیش از ظهور نباید دولت بسازیم. ولی یهودیانی که با فکر مسیحیان در قالب یهودیان صهیونیزم همراه شدهاند، میگویند ما برای مقدمه ظهور باید فلسطین را بگیریم. این برای ابتدای قرن 20 است.
1917 در اعلامیه بالفور، وزیر امور خارجه انگلستان از تشکیل دولت یهودی در انگلستان حمایت کرد و در 1920 عثمانی تجزیه شد و فلسطین را به انگلستان دادند تا یهودیان را مهاجرت بدهد، در حقیقت جریان صهیونیزم از مسیحیت آغاز و وارد یهودیت و حتی اسلام شد. حتی امروزه شیوخ مسلمان پیشنهاد میدهند ما از دولت یهودی در فلسطین حمایت میکنیم. اینها نیز صهیونیستهای اسلامی هستند که بخشی از دنیا را اداره میکنند. بنابراین میان اینها تفاوت وجود دارد.
تاریخ تطبیقی: به عقیده حضرتعالی رژیم صهیونیستی به سبب مسائل سیاسی به دنبال تسلط بر بیت المقدس است یا مسائل مذهبی و عقیدتی؟
هر دو. در گذشته نگاه اعتقادی بوده و صهیونیستهای مسیحی، یهودیان را تحریک کردند تا به کمک یک دیگر اینجا را بسازند، امروز نیز بزرگترین حامیان اسرائیل، مسیحیان در اروپا، انگلیس و آمریکا هستند، حتی لائیکها و سکولارها. والا خود یهودیان در عالم در بهترین حالت حدود 20 میلیون نفر در جهان جمعیت دارند ولی تمام اتحادیه اروپا و آمریکا پشت سر آنها است.
برای نمونه حداقل 100 میلیون جمهوری خواه در آمریکا طرفدار اسرائیل هستند. این اعترافی است که خود صهیونیستهای مسیحی کردهاند. در آمریکا معمولاً رئیس جمهورها یکی در میان از میان فراماسونها و صهیونیستها انتخاب میشود، یعنی یک بار فراماسون و دموکراتها و یک بار صهیونیست و جمهوری خواهان رئیس جمهور میشوند. صهیونیستهای مسیحی مخالف نوشتن صلح هستند. به همین دلیل افرادی همانند ترامپ و جورج بوشهای پدر و پسر به دنبال جنگ هستند. از اینرو وقتی اوباما و کلینتون به دنبال صلح میان فلسطینی ها و اسراییل رفتند، از نظر اینها منفور بودند.
البته امروز نگاه کاملاً سیاسی و اقتصادی است. چرا دموکراتها وارد این بازی شدند؟ اینها که مسائل عقیدتی را قبول نداشتند؟ چون با فضای ایران هراسی سر کشورهای عربی کلاه گذاشته و به آنها اسلحه میفروشند. یعنی نگاه اعتقادی، سیاسی و سپس اقتصادی شد. چرا؟ چون هدف تسلط بر منابع اقتصادی جهان است.
امروزه اسرائیل یک نماد شده است. لذا اگر ما نماد را بزنیم جریان استکبار را زدهایم. بنده معتقدم اینها ما را بازی میدهند. میخواهند یهودیان را در مقابل مسلمانان قرار دهند، کشورهای عربی را از ایران بترسانند و... ولی منافع اقتصادی خودشان را ببرند. لذا افرادی که در کشور ما، گاهی شعار میدهند باید مسائل مذهبی را از سیاسی جدا کنیم و موضوع فلسطین چه ارتباطی به سیاست خارجی ما دارد، اشتباه میکنند.
ما باید مسائل اعتقادی، سیاسی و حتی اقتصادی را با یکدیگر ترکیب کنیم. برای نمونه اگر میخواهیم ماسک صادر کنیم، به کشورهای فقیر صادر کنیم و مقابل جریان استکبار بایستیم. باید جریان مقاومت یکدیگر را از نظر اقتصادی و سیاسی حمایت کند، البته مبنای همه اینها مسائل اعتقادی و دینی است. چون مبارزه با ظلم واجب است، کاری که امام زمان(عج) خواهند کرد.
ما باید سیاست داخلی و خارجی خودمان را با نگاه اعتقادی، سیاسی و اقتصادی با یکدیگر ببینیم، همانگونه که آمریکا، انگلیس و اسرائیل انجام میدهند. امروزه در مسائل سیاسی ایران هراسی در حال پررنگ شدن است. ریشه آن به مسائل اعتقادی باز میگردد، چون آنها معتقدند ایران مانع ظهور شده و اجازه نداده معبد به جای مسجد ساخته شود و حوادثی که باید پیش بیاید پیش نیامده است. همچنین در کنار ایران هراسی با فروش اسلحه و دیگر اقلام درآمدزایی میکنند. باید امروز جریان حزب الله در مقابل جریان حزب الشیطان در همه عرصههای سیاسی و اقتصادی متحد شود و این میتواند مقدمه ظهور باشد ان شالله.
انتهای پیام/