-
سه شنبه, ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۸:۵۴ ب.ظ
-
۴۶۶
تقیه کارآمدترین سلاح امیرالمومنین(علیهالسلام) در شرایط سخت و دشوار پس از رسولالله(صلیاللهعلیهوآله)- هم در جهت حفظ جان خود و اندک یاران وفادارش و هم در جهت پیشبرد اهداف جریان حق – بود.
پایگاه اطلاعرسانی استاد مهدی طائب؛ مبارزه امیرالمومنین(علیهالسلام) با باطل تابع یک اصل کلی به نام «اصل تقیه» بود. تقیه کارآمدترین سلاح امیرالمومنین(علیهالسلام) در شرایط سخت و دشوار پس از رسولالله(صلیاللهعلیهوآله)- هم در جهت حفظ جان خود و اندک یاران وفادارش و هم در جهت پیشبرد اهداف جریان حق – بود.
این تنها اصلی بود که توانست در این فضای آلوده که هر آن، جان آن حضرت و یارانش را تهدید مینمود، ایشان را نجات داده و دشمن را بیچاره و عاجز از رسیدن به آمال و آرزوهای خود نماید. گذشته از این اصل کلی، در جبهه مذهبی – فرهنگی آن حضرت حتی آنگاه که تحت سختترین تحریمها و فشارها به سر میبرد، نماد عملی پویایی دین بود.
از سوی دیگر اهتمام و التزام ایشان به تلاوت قرآن باعث شد تا قرآنی که امروزه برای تمامی جهانیان به یادگار مانده است، به قرائت و گردآوری ایشان باشد نه دیگر صحابه. امیرالمومنین(علیهالسلام) هیچگاه از ذکر فضایل و مناقب خود کوتاه نیامدند.(۱)
آن حضرت بر اساس روایت رسولالله(صلیاللهعلیهوآله) حب و بغض خود را ملاک ایمان و نفاق معرفی مینمودند و سخنان و روایاتی درباره جایگاه ممتاز خویش در علم و دانش داشتند. آن حضرت در کوفه اصرار داشتند تا مردم درباره هر چه میخواهند از او بپرسند و روایت مدینه العلم را برای مردم نقل مینمودند.
تاکید رسولالله(صلیاللهعلیهوآله) را برای این که هیچگاه در قضاوتی تردید نخواهد کرد برایشان روایت میکردند و میفرمودند «هر گاه از رسولالله(صلیاللهعلیهوآله) پرسشی داشتم پاسخم را میداد و آنگاه هم که چیزی نمیپرسیدم آن حضرت خودش بر علمم میافزود.»
ایشان همچنین با خطبههای خود جایگاه علمی و توانمندی گفتاری خود را به رخ همگان میکشیدند. آنگاه که لازم میدانستند به میدان آمده به دفاع از فرهنگ اصیل دینی میپرداختند.(۲)
در جبهه سیاسی امیرالمومنین(علیهالسلام) از زبان رسولالله(صلیاللهعلیهوآله) از کینههایی سخن میگفتند که تا آن حضرت زنده است سرباز نخواهد کرد و پس از شهادت ایشان گریبان وی(حضرت امیر) را خواهند گرفت.
ایشان بر منبر کوفه فرمودند «رسولالله(صلیاللهعلیهوآله) به من فرموده بود که مردم پس از من با تو از در مکر وارد خواهند شد.» آن حضرت بعدها و در جریان شورا به اولویت خود بر آن دو، نسبت به خلافت تصریح نمودند و اینکه چشم پوشی ایشان از حق خود به خاطر مصلحت عمومی بود.(۳)
همچنین ایشان در زمان ماجرای شورا، به ذکر فضایل خود و اقرار گرفتن از اصحاب شورا درباره تک تک آنها پرداختند. امیرالمومنین(علیهالسلام) در زمان حاکمیت خویش و در مسجد کوفه مجلسی تشکیل دادند و از اصحاب رسولالله(صلیاللهعلیهوآله) که در آن جلسه حاضر بودند خواستند تا به صحت ماجرای غدیر شهادت دهند. در این مجلس ۳۰ تن از اصحاب رسولالله(صلیاللهعلیهوآله) که لااقل دوازده نفر آنها از اصحاب جنگ بدر بودند به نفع آن حضرت شهادت دادند.
همچنین ایشان مبارزات خود بر اساس تأویل و توجیه قرآن را به رسولالله(صلیاللهعلیهوآله) منتسب نمودند و بر منبر کوفه از زبان رسولالله(صلیاللهعلیهوآله) نقل میفرمودند که با ناکثان و قاسطان و مارقان خواهم جنگید.(۴)
یکی دیگر از جلوههای مبارزه سیاسی امیرالمومنین(علیهالسلام) با جریان باطل را، در انزوای سیاسی آن حضرت باید جستوجو نمود. امیرالمومنین(علیهالسلام) که در زمان رسولالله(صلیاللهعلیهوآله)در مناصب مختلف به کار گرفته شده بودند و نامشان در تمامی وقایع ریز و درشت تاریخ اسلام به چشم میخوردند؛ پس از شهادت آن حضرت گویا به یکباره نام ایشان از صفحه روزگار محو میشود و غیر از موارد معدودی که جبهه فرهنگی دوشاخه باطل مصلحت دانسته! از ایشان اثری در هیچ یک از ماجراهای خرد و کلان سیاسی نیست.
این انزوای سیاسی چه خود خواسته باشد و چه سوغات دوشاخه باطل، یک پیامد ارزشمند برای آن حضرت دارد و آن اینکه کسی نمیتواند رضایت به حاکمیت سران جریان باطل را به ایشان نسبت دهد.
جبهه فرهنگی دو شاخه باطل دقیقاً با درک همین معضل سیاسی است که مجبور به جعل و ساخت گزارشهای متعددی از تصریح زبانی امیرالمومنین(علیهالسلام) درباره رضایت به وضع موجود و سران جریان باطل میشود.
انتهای پیام/
منبع: دشمن شدید، دفتر دوم(حجتالاسلام والمسلمین مهدی طائب)، انتشارات شهید کاظمی، نوبت چاپ اول، بهار 98، صص266-268
پی نوشت؛
1 - آنچه در این بخش و بخش مبارزه سیاسی امیرالمومنین(علیهالسلام) نقل میشود همگی گزیدهای از گزارشهای موجود در جلد چهل و دوم تاریخ مدینه دمشق است که به زندگی نامه آن حضرت اختصاص دارد.
2 - به عنوان نمونه آن حضرت بر خلاف سیره برخی از صحابه از متعه دفاع مینمود.(تاریخ مدینه دمشق جلد ۴۲ صفحه ۴۱۹)
3 - بایع الناس و لابیبکر و أنا والله اولی بالامر منه و احق منه فسمعت و اطعت مخافه أن یرجع الناس کفارا یضرب بعضهم رقاب بعض بالسیف ثم بایع الناس عمر و أنا والله اولی بالامر منه و احق منه فسمعت و اطعت مخافه أن یرجع الناس کفارا یضرب بعضهم رقاب بعضی بالسیف ثم انتم تریدون أن تبایعوا عثمان.
4 - همانگونه که پیش از این نیز یادآور شدیم آنچه در بخش مبارزه سیاسی و فرهنگی امیرالمومنین(علیهالسلام) ذکر شد گزیدهای از گزارشهای موجود در جلد چهل و دوم تاریخ مدینه دمشق است که به زندگی نامه آن حضرت اختصاص دارد.