-
يكشنبه, ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۳:۰۸ ب.ظ
-
۷۰۴
تاریخ از علوم نقلی است نه از علوم عقلی و علوم نقلی قابل تجربه نیستند. تاریخ، ناقل تجربه است نه قابل تجربه؛ مثلا وقتی درباره نبرد جمل مطالعه میکنیم، تجربه زیادی به دست میآوریم، ولی نمیتوان در آزمایشگاه، جنگ جمل را درست کرده و آن را تجربه کرد. بر خلاف علوم تجربی، اعتماد در علوم نقلی بر ناقل است.
پایگاه اطلاعرسانی استاد مهدی طائب؛ حجتالاسلام والمسلمین مهدی طائب، استاد درس خارج حوزه علمیه قم در نخستین جلسه درس تاریخ تطبیقی که در تاریخ 93/02/14 برگزار شد، کلیات تاریخ را مورد بررسی قرار داد که متن آن بدین شرح است؛
اهمیت تاریخ
اگر بخواهیم در مورد هر کتابی که نوشته میشود، متوجه شویم که چه مطلبی از نظر نویسنده آن مهم بوده است، باید ببینیم که در آن کتاب چه مطلبی زیاد تکرار شده است؛ از مقدار تکرار و پرداختن به یک مطلب در یک کتاب، میتوان متوجه شد که در نظر نویسنده، آن مطلب یا خودش مهم است و یا در بیان هدف نویسنده خیلی دخالت دارد.
موقعی که در کتاب آسمانی قرآن هم دقت میکنیم، میببینیم حداقل یک سوم مطالب آن، تاریخ و تاریخی است. همین که یک سوم مطالب خدای متعال تاریخ است، حاکی از اهمیت و توانمندی تاریخ در انتقال مطالب است.
هدف از مطالعه تاریخ
ما دو هدف عمده از مطالعه تاریخ داریم؛
1 - عبرت و کسب تجربه
جایگاه علم در ذهن است و در عالم خارج اثر ندارد، اما تجربه، علم جریانیافتهای است که اثر خودش را نشان میدهد؛ مثلا از نظر علمی می گوییم: اگر وزنه یک کیلویی با سرعت معینی در نقطهای فرود آید، فلان مقدار اثر میگذارد. این در ذهن هست؛ اما وقتی این نظریه را آزمایش و تجربه کردیم، علم مذکور اجرا شده و اثرش را میبینیم.
انسان در این دنیا بیش از آنکه به علم نیاز داشته باشد، نیازمند تجربه است؛ اما سخن اینجاست که فرصت تجربه را ندارد، زیرا تجربه و پیاده شدن علم مستلزم گذر زمان است، در حالی که در این دنیا، بیش از یک زمان(عمر) در اختیار انسان نیست.
تاریخ راه دسترسی به تجربه است. انسانها از زمان آدم(ع) تاکنون همگی واحد بالنوع هستند و زندگیها هم عین و شبیه هم هستند. طبیعت هم واحد بالطبع است؛ به این معنا که طبیعت در زمان آدم(ع) با طبیعت در این زمان هیچ فرقی ندارد و قوانین طبیعی در آن زمان با قوانین این زمان یکسان است، مثل قانون جاذبه زمین و تأثیر عناصر و... . تفاوت تنها در این است که قوانین مذکور در زمان حال به لحاظ علمی روشن است، اما در آن زمان واضح و آشکار نبوده است.
از زمان آدم(ع) تاکنون، انسانها آمده و مدتی زندگی کرده و تجربهای هم اندوختهاند. آنها از دنیا رفته، اما تجربهشان باقی مانده است. اسم این تجربه تاریخ است.
ما در زندگی، چهار نوع رابطه داریم: ارتباط با خودمان، ارتباط با هم نوع، ارتباط با طبیعت و ارتباط با غیب این عالم. هر کدام از این روابط به دو قسمت رابطه مخرِّب و رابطه مصلحانه تقسیم میشود. لازم است ما هر یک از آن رابطهها را بشناسیم.
اگر این موضوع را به صورت علمی مطالعه کنیم، نتیجه خواهیم گرفت که فلان روابط خوب است و روابط خاص دیگر، روابط بد؛ اما باید دانست تا زمانی که این روابط در زمین تحقق پیدا نکند، تبدیل به یقین برای ما نمیشود؛ چنانچه ما همه میدانیم آتش میسوزاند، اما به اندازه کسی که در آتش گرفتار شده و سوخته است، از آتشسوزی نمیترسیم.
رابطه انسان با خودش، همنوعش، طبیعت، و غیر، در طول ازمان چند بار تکرار و نوشته شده و نتیجه آن هم تاریخ شده است. پس تاریخ عبارت است از «بیان تجربه انسانها در چهار ارتباط مذکور.»
تاریخ زمانی فایده و اثر دارد که اثر عملی داشته و ناقل تجربه در یکی از این چهار رابطه باشد. اگر آثار باستانی هم در همین جهت نگهداری شوند که مثلا گفته شود: این بنا، مُضر و دارای اثر منفی بود، قابل قبول است؛ اما اگر آنها را به این منظور نگه داریم که بگوییم این اثر را فلانی و در فلان تاریخ ساخته و این مقدار هم در مورد آن خرج کرده است، بحثهای بیهودهای خواهد بود.
روشهای مطالعه تاریخ
تاریخ را دو گونه میشود مطالعه کرد:
الف- مطالعه مقطعی؛ یعنی هر حادثهای را در زمان خودش ببینیم. مثلا نگاه کنیم که جنگ جمل چه زمانی شروع شد و چه اتفاقی در آن رخ داد و سرانجامش به کجا انجامید؟ این نوع مطالعه در حد خودش میتواند آن چهار هدف را برآورده کند.
ب- مطالعه زنجیرهای.
در مطالعه مقطعی، دنبال علت حادثه نیستیم و فقط خود حادثه را مطالعه میکنیم، اما در مطالعه زنجیرهای، حادثه را با علت آن مطالعه میکنیم. آنچه در تاریخ کاربرد زیادی دارد، اینگونه مطالعه است.
با این مقدمه، به دنبال دومین هدف از اهداف مطالعه تاریخ میرویم:
2 - فهم وضعیت موجود در جهت تغییر به جهت مطلوب
اگر ما بخواهیم وضعیت موجود خودمان را بفهمیم که چرا الآن وضعیت به اینگونه است، حتما باید علتش را به دست بیاوریم و تا زمانی که علتش را نفهمیم، نمیتوانیم بفهمیم که چرا الآن اینگونه هستیم؛ و اگر بخواهیم علتش را به دست آوریم، باید به سراغ واقعه قبلی برویم. واقعه قبلی را هم تا زمانی که به علتش پی نبردهایم، نمیتوانیم درست بفهمیم. باید به مقداری عقب برگردیم تا به علت اصلی برسیم؛ تا به علت اصلی نرسیم، نمیفهمیم که چرا وضعیت ما اینگونه است.
گذشتهها علت وضعیت موجود ماست و ما علت وضعیت آیندهایم. اگر نسبت به وضعیت موجود معترض هستیم، باید تحقیق کنیم که چرا وضعیت موجود ما به اینگونه است، تا بتوانیم آن را در آینده تغییر دهیم؛ وگرنه نسبت به آینده هم معترض خواهیم بود. برای حرکت درست در این زمینه، لازم است به سراغ تاریخ برویم.
تاریخ از علوم نقلی است
تاریخ از علوم نقلی است نه از علوم عقلی و علوم نقلی قابل تجربه نیستند. تاریخ، ناقل تجربه است نه قابل تجربه؛ مثلا وقتی درباره نبرد جمل مطالعه میکنیم، تجربه زیادی به دست میآوریم، ولی نمیتوان در آزمایشگاه، جنگ جمل را درست کرده و آن را تجربه کرد.
بر خلاف علوم تجربی، اعتماد در علوم نقلی بر ناقل است؛ بنابراین اولا ناقل باید راستگو باشد؛ ثانیا ضابط باشد؛ یعنی موقعی که مطلبی را میگوید، درست بگوید و حواسپرت نباشد؛ ثالثا اهل فهم حادثه باشد؛ مثلا فهم یک دانشمند فیزیک بعد از مشاهده سایت نطنز با فهم یک انسان عادی فرق میکند.
هر دو مثلا نیم ساعت از آنجا بازدید کردهاند، ولی دانشمند فیزیک حداقل دو ساعت درباره مشخصات، تکنولوژی و پیشرفتهای سایت صحبت میکند، اما انسان عادی نمیتواند به این کیفیت سخن بگوید، چرا که هیچگونه آشنایی با این علم ندارد؛ و رابعا نقل ناقل از روی حس (استماع و رؤیت) باشد، نه از روی حدس. پس نقل ناقلی فایده دارد که دارای این چهار شرط باشد و اگر یکی از این شروط را نداشت، فایدهای ندارد.
گفتیم که تاریخ را باید به شکل سلسلهوار خواند و این سلسه به حضرت آدم(ع) ختم میشود. لازم است ناقلی پیدا کنیم که حوادث زمان حضرت آدم(ع) را از روی حس برای ما نقل کند؛ یعنی دیده باشد زمانی که آن حضرت به زمین آمد، ارتباطش با خودش، همسرش، و زمین چگونه بوده است.
تنها کسی که میتواند تاریخ را از روی حس برای ما نقل کند، خداوند و انسانهای خدایی (انبیا و ائمه) هستند. نقل خداوند، قرآن است و نقل انسانهای خدایی، سنت و روایت. پس منابع ما در همین موارد خلاصه میشود.
بنابراین، این سخن که گاه میگویند «تاریخ را باید خارج از دین ببینیم و نباید ابتدا سراغ دین رفت و بعد تاریخ را دید»، کاملا اشتباه است، زیرا اگر از داخل دین به تاریخ نگاه نکنیم، اصلا تاریخی وجود نخواهد داشت، چرا که ناقلی غیر از دین نمیتوانیم پیدا کنیم.
درباره تفاوت ما با مورخین موجود در دنیا و اینکه آنها تاریخ را از کجا آوردهاند، ان شاء الله جلسه بعد بحث میکنیم.
انتهای پیام/
منبع: جلسه نخست درس خارج تاریخ تطبیقی(93/02/14)